سیبویه که در فارسی نام وی به معنای بوی سیب است و با کنیه های مختلف که مشهورترین آنها ابوبشر است، در سال ۷۶۰ میلادی در روستایی از بخش بیضا واقع در فارس چشم به جهان گشود (برخی تولد او را در همدان دانسته اند) وی یکی از دانشمندان زبانشناس است، که با وجود آنکه زبان مادری او فارسی بوده و عربی را بعدا در بصره آموخته است، به طوری به زبان عربی تسلط یافته است که در مطالعات خود عدم وجود قواعد زبان عربی را تشخیص داده با ذهن پژوهنده خود صرف و نحو عربی را تدوین کرده و برای اولین بار در رساله مشهور خود "الکتاب" بطور مشروح قواعد آنرا به رشته تحریر در آورده است. علاوه بر این، سیبویه در "الکتاب" فقط صرف و نحو زبان را تعریف نکرده است، بلکه استانداردی را در استفاده صحیح از زبان عربی ارائه داده است که بعد از وی همواره مورد استفاده و استناد نویسندگان و زبانشناسان عرب قرار گرفته است از نظر دانشمندان عرب نثر "الکتاب" بعد از قران فصیح ترین نثر در زبان عربی میباشد، بطوریکه ابن ندیم کتاب شناس مشهور در باره آن مینویسد "نه قبل از وی کسی مانند آنرا تعریف نموده و نه بعد از او کسی تعریف خواهد کرد." سیبویه پس از چندی به بغداد رفته و در بحث های علمی که در حضور یحیی برمکی از خاندان برامکه وزیر دانشمند هارون الرشید خلیفه عباسی توسط دانشمندان صورت میگرفت پیوست وی در سال ۷۹۴ میلادی به نمایندگی از مکتب بصره با نماینده مکتب کوفه بعد از بحث طولانی و ناراحت کننده ای که با تقلب نماینده کوفه همراه بود انجام گرفت به شیراز برگشت، در آنجا در سن ۳۴ سالگی چشم از جهان فرو بست ----------------------------------
Sources:
محمد باقر استرآبادی که به مناسبت ازدواج با دختر شاه عباس کبیر به میرداماد شهرت یافته است یکی ازفلاسفه و عرفای دانشمند و ریاضیدان های بزرگ ایران در قرن هفدهم میلادی می باشد. وی مکتب فلسفه اصفهان را پایه گذاشت و رساله جالب او در تناقض با فلسفه ارسطویی ابن سینا و بحث وی در مورد شهاب الدین سهروردی و فلسفه اشراق شهرت فوقالعاده ای یافت یکی از شاگردان میرداماد صدرالدین شیرازی است که در تاریخ به نام ملا صدرا به عنوان یکی از فیلسوفان بزرگ ایران شناخته شده است میرداماد طرح و محاسبات دقیق و پیشرفته مسجد شاه اصفهان را که گل سر سبد مجموعه بناهای عظیم عباسی است انجام داده، و گنبد دو جداره این بنای زیبا به طریقی محاسبه و ساخته شده است که علاوه بر استحکام، صدای خطیب در کلیه نقاط مسجد به روشنی شنیده میشود ساختمان مسجد شاه که در ۱۶۱۱ میلادی با تصمیم شاه عباس برای انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان آغاز گردید دارای مشخصاتی خاص و جالب از سنتهای معماری باستانی ایران متفاوت از معماری اسلامی در ساختمانهایی نظیر مسجد اموی در دمشق است. ضمنا در بخش مرکزی و حیاط بزرگ مسجد، چهار ایوان که روی به چهار جهت جهان هستی دارد و گلدسته های زیبا بر سر مناره های مسجد از خصوصیات این اثر هنری جاودانه می باشد علاوه بر همه این زیبایی ها کاشیکاری هفت رنگ مسجد که زیبایی حیرت انگیزی به این بنای تاریخی داده است توسط رضا عباسی هنرمند و نقاش بزرگ ایران انجام شده است. این کاشیکاری ها با رنگهای آبی تیره و کم رنگ حال و هوای خاصی از زیبایی، عظمت و معنویت در افق اصفهان به وجود آورده است گفته میشود که شاه عباس کبیر برای آنکه علاوه بر تسریع کارها احترام عمیق خود را به هنرمندان نشان دهد بعد از غروب آفتاب خود چراقی را برای روشنایی بالای سر رضا عباسی تا پایان کار آن شب نگاه می داشت ُ------------------------------
Sources:
شیخ ابوالحسن خرقانی یکی از بزرگترین اساتید صوفیان است که متاسفانه جز در محافل تصوف و عرفان کمتر شناخته شده است. وی در تاریخ ۳۵۲ هجری قمری (۹۶۳ میلادی) در دهکده خرقان از محال کوهستانی بسطام در استان کنونی سمنان ایران، بخشی از خراسان بزرگ دیده بر جهان گشود و در تاریخ ۴۲۵ هجری قمری (۱۰۳۳ میلادی) دیده از جهان فرو بست. وی از پیروان فلسفه اشراق که بر پایه نور است بوده، از علاقه مندان جدی حکمت خسروانی، فرهنگ عرفان باستانی ایران زمین بوده است خرقانی اخلاص و احساس عمیقی به بایزید بسطامی داشته او را مرشد و مراد خود میشناخته، و مانند ابوسعید ابوالخیر از شیخ بزرگ صوفیان عبدالکریم قصاب آملی خرقه درویشی گرفته است فریدالدین عطار شاعر و عارف بزرگ در کتاب " تذکرة الاولیا " خود بطور مفصل از شخصیت فوقالعاده و معنویت برجسته وی سخن گفته او را سلطان السلاطین مشایخ و یا شاه شاهان پیروان طریقت خوانده است. خرقانی استاد خواجه عبدالله انصاری صوفی و شاعر معروف بوده است و بزرگانی از دانشمندان و عرفا چون ابن سینا، ابوسعید ابوالخیر، ناصر خسرو، و از فرمانروایان سلطان محمود غزنوی در خراسان به ملاقات وی رفته اند گویند سلطان محمود غزنوی که عازم ملاقات با خرقانی بود برای وی پیغامی همراه با نقل سوره ای از قران که میگوید "از خداوند اطاعت کنید، از پیغمبر او پیروی کنید، و به فرمان روایان خود توجه کنید" فرستاد. شیخ به پیغام آورنده میگوید: به سلطان خود بگو که ابوالحسن چنان در عشق پروردگار غرق است که شرمنده پیغمبر او شده است، حال در مورد فرمان روایان خود چه تواند گفت تنها نسخه از کتاب " نورالعلوم" که به نظر میرسد بعد از مرگ خرقانی توسط شاگردان و پیروان وی نوشته شده باشد و حاوی داستانهای جالبی از زندگانی پر بار این بزرگ مرد راه طریقت است در حال حاظر در موزه بریتانیا نگهداری میشود ----------------------------------------------------- در اینجا لازم به نظر میرسد که به این نکته توجه شود که کلمه شیخ که قبل از نام بزرگان تصوف آمده است ترجمه کلمه "پیر" در زبان فارسی است. هنوز بسیاری از قطبهای صوفیان از واژه "پیر" که به معنای مقدس است استفاده می کنند. شادروان دکتر باستانی پاریزی استاد سابق تاریخ دانشگاه تهران، در زیرنویس صفحه ۴۳ کتاب ارزشمند خود "در تلاش آزادی" میگوید: کلمه "پیر" که در بسیاری از اماکن مقدس ایران (مثل پیر حمزه، پیرداوود، پیر علمدار...) و حتی در کتل پیر زن نیز به معنای زن مقدس باید باشد و نه پیر زن و مقصود فرشته ناهید بوده است -------------------------
Sources:
ابوسعید سجزی (۹۴۵-۱۰۲۰ میلادی) که نام وی از سیستان زادگاه او گرفته شده است، یکی از برجسته ترین اخترشناسان و ریاضیدان های ایرانی است که زندگانی وی نیز مانند بسیاری از دانشمندان این سرزمین، بجز در موارد خاص، ناشناخته مانده است. آنچه مسلم است سجزی با امیر محمد صفاری از آخرین امرای سلسله صفاریان و عضدالدوله دیلمی همزمان بوده، با ابوریحان بیرونی مکاتبه داشته و از دانشمندان دار الحکمه بغداد بوده است که به فرمان مأمون خلیفه عباسی با اقتباس از دانشگاه جندی شاپور ساخته شده بود، "زیج" مأمونی را بنیاد نهاده است. علاوه بر آن، وی اندازه دور زمین را محاسبه کرده ارقامی را که بدست آورده است با محاسبات کنونی در دنیای مدرن فقط چند متری تفاوت دارد ابوریحان بیرونی در یکی از کتابهای خود در مورد صنعت اسطرلاب میگوید، "از ابوسعید سجزی اسطرلابی با نام زورقی دیده ام، که موجب تحسین بسیار من شده است. این اسطرلاب بر اساس عقیده سجزی بر پایه متحرک بودن زمین و گردش آن به دور خود ساخته شده است و نه گردش فلک به دور زمین." به این صورت ابوسعید سجزی متجاوز از پنج قرن قبل از گالیلئوگالیله (۱۵۶۴ تا ۱۶۴۲ میلادی) با مطالعات خود به این نتیجه رسیده بوده است که زمین به دور خود و خورشید میگردد و نه خورشید به دور زمین باوجود آنکه اکثر نوشته های سجزی درباره دانش اختر شناسی است لیکن همانطوریکه ایوان دلد سمپلونیوس، ریاضیدان و مورخ هلندی، متخصص در علوم ریاضی قرون وسطی در جهان اسلامی میگوید: با وجود آنکه فعالیت و کارهای اصلی سجزی در ستاره شناسی و علوم وابسته به آن بوده است... و رساله های او در مورد ریاضیات به مراتب کمتر از نوشته های وی در اخترشناسی است، لیکن شهرت او بیشتر در علوم ریاضی بخصوص هندسه می باشد تا اخترشناسی، بطوریکه اکثرا از وی به عنوان مهندس در رساله های گوناگون نام برده شده است جالب توجه است که راه حل های ابداعی سجزی در هندسه و جایگزین کردن راه حل های ساده هندسی به جای راه حل های پیچیده سنتی و نتایجی که این راه حل ها و فرمولهای جدید به وجود آورده است موجب این شهرت فوقالعاده گردیده است -----------------------------------------------------------------
Sources:
محمد بن موسی خوارزمی، دانشمند بنام قرون وسطی، متبحر در علوم ریاضی، فلسفه، تاریخ، ستاره شناسی و جغرافیا در حدود ۷۸۰ میلادی در خوارزم واقع در خراسان بزرگ، بخشی از ازبکستان کنونی، متولد شده و در حدود ۸۵۰ میلادی درگذشته است زندگانی خوارزمی، بخصوص دوران نوجوانی او مانند بسیاری از دانشمندان آن دوران در هاله ای از ابهام فرو رفته است و اطلاعات موجود از وی اکثراً از طریق تالیفات علمی او به دست آمده است با وجود آنکه آثار برجسته بسیاری در زمینه علوم مختلفی از وی باقی مانده ، شهرت خوارزمی عمدتا به دلیل کارها و یافته های وی در ریاضیات بخصوص رشته جبر بوده است. دانشمندان او را "پدر دانش جبر" دانسته، قرن دهم میلادی را قرن خوارزمی خوانده اند نوشته های خوارزمی که محصول تحقیقات و یافته های او است، بخصوص کتاب "جبر و مقابله" وی بارها در قرون وسطی به زبان لاتین و بعدها بسیاری زبانها در شرق و غرب ترجمه و در دانشگاهای اروپایی تدریس شده است کتاب "جبر و مقابله" خوارزمی عبارت است از حل معادلات خطی و درجه دوم در ریاضیات، و کتاب بی نظیر "لوگاریتم" ترجمه کتاب جمع و تفریق او است با اعداد هندی و عربی به زبان لاتین، که در نتیجه اعداد رومی به اعداد هندی و عربی تغییر یافته و تاکنون نیز همچنان استفاده از آن اعداد در زبانهای گوناگون جهان ادامه دارد قابل توجه است که کلمه "جبر" از نوشته های خوارزمی گرفته شده و "لوگاریتم" لاتین شده نام پر افتخار خوارزمی است که پایه گذار حل مسائل و معادلات پیچیده دنیای مدرن است برخی از محققین دیوفانتوس عالم یونانی باستانی را پدر "جبر" میدانند، لیکن اکثر دانشمندان معتقدند که لقب "پدر جبر" به دلیل یافته های ابتکاری و مهم خوارزمی بدون شک شایسته او می باشد علاوه بر آنچه گفته شد خوارزمی مجموعه ای از جداول ستاره شناسی را بر اساس منابع هندی و یونانی تکمیل و تدوین نموده است. این اثر مهم در اندلس مورد بازبینی قرار گرفته به لاتین ترجمه شده است در طی ۷۰۰ سال بعد از درگذشت این دانشمند بزرگ، علمای ریاضیات غرب به کرات در تالیفات خود بدست آورده های خوارزمی با نام لاتین شده وی "الگوریتمی" یاد کرده و استناد نموده اند دانش الگوریتم که عبارت است از فرمولهای پیچیده ریاضی مورد استفاده در دنیای مدرن، باعث شده است تا خوارزمی به عنوان "پدر بزرگ علوم کامپیوتری" نامیده شود ----------------------------------
Sources:
شیخ ابوسعید ابوالخیر (۹۶۷ – ۱۰۴۹ میلادی) یکی از برجسته ترین صوفیان و عرفای قرون چهارم و پنجم هجری است که نام او با عرفان و شعر آمیختگی فراوانی دارد. وی در بالاترین سطح اندیشمندان این بخش از فرهنگ عظیم ایران زمین در کنار بایزید بسطامی، حلاجّ، مولانا و ابوالحسن خرقانی شناخته شده است. بزرگانی که شهاب الدین سهروردی از آنان به عنوان ادامه دهندگان فلسفه باستان و حکمت خسروانی یاد کرده است ابو سعید در چهارم شعبان ۳۵۷ هجری در مهنه واقع در ناحیه بین سرخس و آبیورد در خراسان (جمهوری ترکمنستان کنونی) چشم به جهان گشود و در سال ۴۴۰ هجری قمری دیده از از جهان فرو بست ابو سعید ابوالخیر تحصیلات اولیه خود را در ادبیات عربی آغاز کرده ، پس از مدتی در ۲۳ سالگی به پیروان راه طریقت در تصوف پیوسته است. وی در اشعار عرفانی خود تاکید بسیاری بر رهایی از "من" کرده و "منیت" یا خودپرستی را ریشه نا بسامانی های بشر و جدایی از معنویت دانسته است. وی معتقد است که برای رسیدن به معشوق و وادی الهی علاوه بر تلاش فردی انسان به لطف الهی و راهنمایی بزرگان راه طریقت نیاز دارد. وی که در دنیای غرب کاملا نا شناخته مانده است نه تنها در بین ایرانیان بلکه در بین تمام فارسی زبانان، مقام و موقعیتی ممتاز در رده یا حتی برتر از بزرگانی چون سنایی، عطار و مولانا داشته، قابل توجه است که عارف بزرگی چون عطار از ابو سعید ابوالخیر به عنوان معلم روحانی خود نام برده است ابوسعید با تندروان و متعصبین مذهبی که می خواهند قرائت و برداشت خود را از کتاب آسمانی به مردم تحمیل کنند بشدت مخالف بوده در اشعار عارفانه خود بر آنها تاخته است ابوسعید همزمان با حکیم و فیلسوف بزرگ ابو علی سینا میزیسته است، و بر اساس داستانی که در مورد ملاقات این دو وجود دارد گفته میشود که پس از این ملاقات از ابن سینا سوال شد که "شیخ ما را چگونه یافتی؟" وی در پاسخ می گوید "آنچه ما میدانیم او میبیند." سپس همین سوال از ابوسعید میشود که "پور سینا را چگونه یافتی؟" ابو سعید میگوید: آنچه را او میداند ما میبنیم ------------------------------------------------------------
Sources:
ابوبکر محمد بن زکریای رازی یکی از بزرگترین دانشمندان جامع در علوم گوناگون، با شهرت فوق العاده در بخش پزشکی در قرن نهم میلادی میباشد. وی در ۸۵۴ میلادی در شهر ری، نزدیک تهران، پایتخت کنونی ایران چشم بر جهان گشود، و در ۹۲۵ میلادی چشم از جهان فرو بست. رازی در اوایل جوانی علاقه بسیاری به موسیقی داشته است، لیکن بعدها توجه خود را به سایر علوم بخصوص دانش پزشکی، ستاره شناسی، ریاضیات، کیمیا گری یا علم شیمی، فلسفه و دیگر علوم نظیر صرف و نحو در زبانها و علم منطق معطوف داشته است. ولی در عین حال تخصص وی در پزشکی به سرعت زبانزد شده شهرت فوق العاده ای به عنوان یک پزشک حاذق یافته است رازی مطالعات و یافته های خود را در ۲۰۰ جلد کتاب و رساله به رشته تحریر در آورده است. در بین تمام داده های علمی وی جالب ترین بخش، پیشرفت های خلاقانه او در علوم پزشکی از طریق مشاهده و توجه دقیق بر علایم بیماری در بیماران و یافتن راه حل های ابتکاری با استفاده ازآزمایشات و بررسی اثرات داروهای مختلف و در نتیجه کسب شهرت به عنوان یک طبیب حاذق می باشد رازی با به کارگیری تئوری "هومورال" توانسته است بیماری های مسری و غیر مسری را شناسایی کرده، بطور دقیق مشخصات بیماری های آبله و سرخجه و تفاوت های آنها را در دوره و زمانی که وکسینیشن مورد توجه و علاقه بسیار قرار داشت ذکر کرده است. علاوه بر این، مطالعات رازی در باره بیماری مننژیت و معالجات آن و همچنین در مطالعات روانشناسی و روان پزشکی یا تراپی خلاقیت چشمگیری نشان داده است رازی اخلاق و اداب انسانی پزشکی را بطور جدی مورد نظرداشته، با اعتقاد کامل بدون توجه به موقعیت اجتماعی، ثروت ، شخصیت و یا ملیت، بیماران را پذیرفته در درمان آنها یکسان کوشیده و در نوشته های خود این رفتار را لازمه اخلاق پزشکی برای تمام پزشکان دانسته است رازی که مورد توجه عموم مردم از غنی و فقیر بوده است مدتی مدیریت بیمارستان بغداد را به عهده داشته است و بعد از آن به دعوت المنصور العشاق، حاکم ایالت ری به شهر ری برگشته به ریاست بیمارستان ری منصوب شده است ترجمه های آثار رازی و اطلاعاتی که در این آثار از نظرات، آزمایشات و تجربیات پزشکی و روش های خلاقانه در مداوای بیماران به کار گرفته تاثیر عمیقی در فرهنگ آموزشی کشورهای غربی داشته است کتاب "الحاوی" یا جمع الکبیر که به عنوان فرهنگ نامه علوم پزشکی از آن یاد شده است در سال ۱۲۷۹ میلادی به زبان لاتین ترجمه شده در دانشگاه های اروپا یی همراه با ترجمه بخشی از مجموعه کتب طب المنصوری وی در مورد جراحی و درمان های روانی تا قرن هجدهم میلادی در دانشگاه های اروپایی تدریس می شده است برخی دیگر از نوشته های رازی، بخصوص در باره سنگ کلیه و مثانه یا بیماری قند به زبان های مختلف ترجمه شده و در محافل پزشکی جهان شهرت فراوانی یافته است در حال حاضر ۴۰ جلد از نوشته های رازی در موزه های پاریس، انگلستان، هندوستان و ایران نگهداری می شوند. بطور کلی، محافل علمی جهان معتقدند که داده های رازی در علوم مختلف بخصوص در دانش پزشکی اثر و نفوذ فوق العاده ای در پیشرفت علوم در جهان داشته است -----------------------------------------------------------------------------------
با استفاده از اثار زیر
حکیم سنایی یکی از بزگترین عرفا و شعرای عارف است که برای بسیاری ناشناخته مانده است. این در حالی است که مولانا عطار را روح و سنایی را دو چشم او و خود را بعد از انها می داند و در مقایسه خود با آنها می گوید "هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم." تاریخ تولد سنایی در هاله ای از ابهام فرو رفته است. به این صورت که در تذکره های مختلف تولد وی در حدود ۱۰۸۰ و فوت او را بین ۱۱۳۱ و ۱۱۴۱ میلادی در غزنی واقع در خراسان بزرگ که در حال حاضر بخشی از افغانستان ذکر کرده اند در آغاز سنایی از شاعران دربار غزنویان بوده است. در آن مدت اشعاری در مورد سلاطین غزنوی سروده است. ولی پس از مدتی راه خود را تغییر داده، دربار را رها کرده به پیروان راه طریقت پیوسته است. در باره این تغییر جهت عظیم سنایی و دلایل آن داستان های بسیاری نقل شده است، بر اساس یکی از آنها، پادشاه غزنوی که تصمیم به حمله و جنگ با هندوستان داشته است، از سنایی به عنوان شاعر درباری خواسته بود تا برای ثبت واقعیت های جنگ و موفقیت های سلطان همراه وی و لشگریان به هند عزیمت نماید. روزی که سنایی به این منظور عازم دربار بوده است، از باغی عبور می کند که در آن باغ مستی با صدای بلند و مستانه می گوید مینوشم به سلامتی پادشاهی کوری که زیبایی های غزنی را رها کرده برای ارضاء حرص و طمع خود عازم جنگ با هندوستان شده است. سنایی با شنیدن این سخنان به شدت تکان خورده می ایستد، و میشنود که آن مست ادامه داده می گوید حالا به سلامتی شاعر جوان و معروفمان که با وجود دید باطنی و استعداد خدادادی نهفته خود نتوانسته است بیهودگی وجود خود را به عنوان مدح سرای چنین سلطان ابلهی درک کند حکیم سنایی متوجه حقیقت گفته های او شده سخت تحت تاثیر آن قرار می گیرد و از رفتن به در بار منصرف میشود. بعد از آن زندگانی راحت مجلل درباری را ترک کرده حتی از ازدواج با خواهر سلطان که خواسته بهرام شاه غزنوی بود خودداری نموده مطالعات و تحصیل در تصوف و عرفان را نزد استاد معروف صوفیان یوسف همدانی آغاز کرده است حکیم سنایی تعداد متنابهی اشعار عرفانی سروده است که کتاب حَدیقةالحَقیقه یا "باغی با دیوارهای بلند و بسته حقیقت " شاهکار وی در ادبیات عرفانی فارسی و حماسه ای در تصوف مهمترین آثار او میباشد. این کتاب که به بهرام شاه غزنوی اهدا شده است، عقاید و نظرات سنایی را درباره خداوند، عشق، فلسفه، عقل و منطق به زیباترین وجهی ابراز می دارد. در این کتاب تصوف و عرفان چهار مرحله دارد که عبارتند از شریعت، طریقت، حقیقت، و معرفت معرفت که معنای اصلی آن دانش است بر اساس عقاید صوفیان حقیقت معنوی است که از طریق تجربیات "خود فراموشی" به دست میآید. و نه از طریق استدلال و منطق عقلانی. صوفی پس از ورود به مرحله معرفت، دیگر پایبند تعلقات مادی و یا محدودیت های ذهنی نخواهد بود و خواهد توانست تمام مراتب و مسائل را بدون محدودیت های ذهنی مورد بحث و بررسی قرار دهد. و زمانیکه وی به این مرحله رسید نکات و مسائل مهم جهان هستی می تواند بدون محدودیت مورد بحث و گفتگو قرار گیرد. برای صوفی حتی دیگر گذر از مرحله چهارگانه اهمیت خود را از دست داده، زندگانی رهروان راه حقیقت، خود دنیای الهام خواهد بود خواجه نصیرالدین توسی یکی از بزرگترین دانشمندان قرن سیزدهم در تاریخ ۱۸ فوریه ۱۲۰۱ میلادی در توس واقع در خراسان، شمال شرقی
ایران چشم به جهان گشود و در ۱۲۷۴ میلادی در ۷۳ سالگی در بغداد چشم از جهان پوشید وی ۱۶۵ جلد کتاب و رساله در رشته های اخلاق، تاریخ، علم قضا، منطق، ریاضیات، شعر و دانش بطور اخص (ساینس) به رشته تحریر در آورده است با آنکه خواجه نصیر در وحله اول با تجدید حیات فلسفه مشایی ابن سینا و فارابی کارهای فلسفی خود را آغاز کرد لیکن همزمان تحت تاثیر افکار و عقاید سهروردی در فلسفه اشراق قرار داشت. در ضمن از ابن سینا که پس از مرگ مورد حمله و انتقاد روحانیون و متعصبین مذهبی قرار گرفته بود به شدت دفاع کرده است. علاوه بر این، وی بعد از ملاقات با فریدالدین عطار در دستورالعملی فلسفه تصوف را بر طبق نظرات خود نوشت. در میان دانشمندان بزرگی نظیر بطلمیوس و کوپرنیک، خواجه نصیر از برجسته ترین دانشمندان ستاره شناسی شناخته شده است. خواجه نصیر به عنوان وزیر و مشاور دانش ستاره شناسی هلاکو خان نوه چنگیز خان و پادشاه سلسله مغول ایلخانان ایران موفق شد هلاکو خان را قانع و وادار به ساختن بزرگترین رصدخانه و مرکز تحقیقات ستاره شناسی در مراغه واقع در آذربایجان شرقی که در آن زمان مرکز علمی و پایتخت ایلخانان بود نمود. در همان دوران وی صحیح ترین جداول را درباره حرکات سیارات همراه با موقعیت هر یک از ستارگان برای پیشبینی در ستاره شناسی تدوین نمود. شاگرد مشهور او شمس الدین بخاری (بخارایی) استاد کیوپنداز، دانشمند بیزانس (روم شرقی) بود که وی نیز به نوبه خود معلم مانویل برینوس (۱۳۰۰ میلادی) ستاره شناس مشهور قسطنطنیه، پایتخت روم شرقی بوده است خواجه نصیر در ریاضیات رساله دانشمندانه "اثبات" فرضیه خطوط متوازی اقلیدس را به رشته تحریر در آورده است که اهمیت بسزایی در بوجود آمدن فرضیه هندسه (غیر اقلیدسی) داشته است. علاوه بر این خواجه نصیر مثلثات را به عنوان رشته ای مستقل از ستاره شناسی به کار گرفته است که این عمل مشابه با بر داشت آن فرضیه توسط یوهان مولر (گیومانتوس) ریاضی دان مشهور آلمانی در اروپای قرن پانزدهم بوده است رشته تالیفات مهم خواجه نصیر در ستاره شناسی به نام "التذکیرفی علم ال هیا" که در آن نظزات بطلمیوس را اصلاح و به روز کرده است، تاثیر فوقالعاده ای در شناسایی دانش ستاره شناسی در دنیای اسلامی قرون وسطی و دانشنمندان اروپایی آغاز رنسانس از جمله کوپرنیک داشته است در حال حاظر یکی از سیارات کره ماه و همچنین ستاره ۱۰۲۶۹ به یاد بود وی خواجه نصیر و توسی خوانده شده اند. فرید الدین عطار نیشابوری، که زندگانی گوهربار او با مصادف بودن با حملات وحشیانه مغول و تخریب نیشابور در هاله ای از ابهام فرو رفته است و در نتیجه تاریخ تولد وی بطور دقیق مشخص نیست، لیکن بر اساس نوشته های معتبر، عطار در حدود سال ۵۴۰ هجری قمری در شهر نیشابور دیده بر جهان گشود و در اوایل قرن ۱۳ میلادی در شهر نیشابور به دست یکی از سربازان مغول به قتل رسید. متاسفانه همراه با تخریب و غارت شهر، بسیاری از آثار گرانبهای عطار نیز از بین رفت، لیکن خوشبختانه بخشی از این اثار از نابودی نجات یافت. منطق الطیریا انجمن پرندگان یکی از زیباترین اثار ادبیات عرفانی ایران از جمله این اثر باقی مانده اوست عطار داروسازی و اثرات پزشکی گیاهان طبی را نزد پدر آموخت، و بعد از مرگ پدر به شغل عطاری و درمان بیماران ادامه داد. وی بعد از مدتی عطاری و طبابت را رها کرده به سیر و سیاحت در کشورهای منطقه پرداخت و در طی این سفر ها به مجمع عرفا و صوفیان پیوست برای انان که با تصوف و باورهای صوفیان آشنایی ندارند هیچ رساله و یا شرحی بهتر از داستان زیبای انجمن پرندگان وجود ندارد. مولانا، عارف و صوفی بلند آوازه، در عظمت عطار با اشاره به این اثار جاویدان میگوید: هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم در این اثر گرانبها، عطار این عقیده اهل تصوف ، که تمام موجودات عالم هستی از جمله انسان را تجلی ذات پروردگار دانسته، یافتن و پیوستن به درگاه خداوندی را عشق و هدف اساسی پیروان راه طریقت می دانند متن داستان قرار داده رسیدن به این هدف عارفانه و پیوستن به معبود را موکول و مشروط به طی راهی دشوار با گذشتن از هفت وادی پر خطر به زیباترین وجهی بیان کرده است این هفت وادی یا هفت شهر عشق که عبارتند از مراحلی که صوفی باید طی کند تا به جایی برسد که بجز خدا نبیند عبارتند از: اول وادی طلب، این وادی سر تا سر سختی است و بلا. سالها باید جهاد کرد، از همه مال و ثروت و مادیات جهان گذشت. در چنین حالتی سالک از هیچ خطری نمی هراسد. دوم، وادی عشق، عشق در این وادی آتش است و عاشق فقط به معشوق می اندیشد و بس. سوم وادی معرفت، کسی که وادی عشق را پشت سر نهاده، به معرفت میرسد. در این وادی انسان مقام، موقعیت و شخصیت خود را درک کرده، خود را میشناسد، و به هزاران سر از اسرار خلقت معرفت می یابد. چهارم وادی استغناء، سالک پس از انکه از وادی معرفت گذشت، و خود را شناخت، به ناچیزی و کوچکی خویشتن پی می برد و استغنای بی حد ذات حق را درک می کند و جز او به هیچ چیزی دیگر ارزش قائل نمیشود. پنجم وادی توحید، پس از درک استغنای حق، سالک به مرحله توحید میرسد. در این مرحله اعداد از بین میروند، چون جز ذات حق دیگر ذاتی وجود ندارد. ششم، وادی حیرت. سالک بعد از گذشتن از وادی توحید، همچون عاشقی که به معشوق رسیده باشد نمی داند چه بگوید و چه بخواهد، از آنچه دیده چنان مست است که هیچ نمی خواهد، نه مستی را حس میکند و نه هوشیاری را. هفتم وادی فنا، منزل عشق و فنای سالک در تجلیات الاهی است، همچون قطره ای که در اقیانوس متلاطم فنا شده و هیچ اثری از خویش نمی بیند. اینجا وادی سکوت و عشق است و جای سخن نیست. اگر سالکی وادی آخرین را به درستی طی کند آنگاه محرم تمام اسرار خلقت میشود و پای خود را در مسیری میگذارد که هر لحظه اش کشف اسراری از وجود است داستان منطق الطیر عطار، بطور خیلی خلاصه به این قرار است که انواع پرندگان جهان دور هم جمع میشوند و می خواهند بدانند که چرا تمام مخلوقات شاه دارند بجز پرندگان. هدهد که دانا ترین پرندگان است به انها میگوید که پرندگان نیز شاه دارند، و شاه انها سیمرغ است. ولی برای رسیدن به او باید راه دشواری را با گذشتن از هفت وادی پر خطر طی کرد. پرندگان با شنیدن دشواریهای راه دچار تردید میشوند، سر انجام گروهی از این پرندگان با رهبری هدهد راهی این سفر پر مخاطره می گردند در هر یک از وادی ها تعدادی از پرندگان از راه می مانند تا اینکه پس از عبور از وادی هفتم فقط سی پرنده از پرندگان باقی می ماند، و در مقابل خود اینه ای می بینند که در ان پیکر سی پرنده مشاهده میشود و در می یابند که "سیمرغ" در وجود آنها بوده است، و معبود را در خود می بینند |
Details
Authorساقی Archives
May 2019
Categories |