زنان ایرانی در طی تاریخ، با وجود مردسالاری مسلط بر جامعه، شخصیت و لیاقت ذاتی خود را به طرق مختلف نشان داده اند، لیکن متاسفانه فقط در موارد خاصی نام برخی از بانوان نام آور مورد بحث و شناسایی قرار گرفته است در اوایل دوران سلسله پادشاهان صفوی بانوان خانواده های درجه اول مملکت در عرصه سیاسی و دیپلوماتیک حضور و مشارکت داشته اند و هر یک از بانوان ایرانی قرن شانزدهم میلادی بانوی موفقی را در میان گذشتگان خود داشته است که می توانسته از او به عنوان زنی قدرتمند سرمشق و نمونه زندگانی خود قرار دهد پریخان خانم (۱۵۴۸-۱۵۷۸) دختر شاه طهماسب اول از همسر چرکسی او، یکی از پر نفوذترین شخصیت های دوران صفوی، با تحصیلات عالی در علوم اسلامی و دانش قضا بوده است که به دلیل کاردانی، و لیاقت ذاتی که نشان داده بود از طرف پدرش رسماً به مشاورت درکلیه امور مملکتی منصوب گردید پریخان خانم با وجود آنکه نامزد پسر عموی خود شده بود هرگز ازدواج نکرد و در زندگانی، کار و فعالیت در دستگاه سلطنتی را در کنار پدر انتخاب کرد هنگامی که شاه طهماسب بدون آنکه جانشینی برای خود تعیین کرده باشد به سختی بیمار شد و دوبار به حالت مرگ افتاد رؤسای مقتدر قزلباش که سلاطین صفوی سلطنت خود را مدیون آنها میدانستند، ضرورتا باید در مورد جانشین شاه تصمیم میگرفتند. در این دوره تعدادی از سران قزلباش و دولتمردان، طرفدار حیدر میرزا فرزند سوم شاه بودند، و تعدادی به همراهی پریخان خانم طرفدار سلطنت اسماعیل میرزا که به غلط متهم به خیانت، در قلعه قهقهه زندانی شده بود، بودند هنوز شاه طهماسب زنده بود که طرفداران حیدر میرزا تصمیم گرفتند تا میرزا اسماعیل را به قتل برسانند، لیکن پریخان خانم متوجه این توطئه شده تعدادی از تفنگداران افشار را مامور حفاظت وی در زندان نمود. دو سال بعد شاه طهماسب فوت کرد، و حیدر میرزا بدون هیچ مقدمه ای خود را جانشین پدر و پادشاه صفوی اعلام کرد. در نتیجه افسران گارد سلطنتی که قزلباش بودند به کاخ حیدر میرزا حمله ور شدند. در مقابل، حیدرمیرزا پریخان خانم را که در قصر بود به گروگان گرفت، لیکن پریخان خانم با جلب اطمینان حیدر میرزا از کاخ خارج شده بلافاصله درهای کاخ به فرمان او باز و افراد قزلباش توانستند حیدر میرزا را گرفته، به قتل برسانند در دوران طوفانی مبارزات طرفداران حیدر میرزا و اسماعیل میرزا، پریخان خانم عملا فرمانروایی امپراطوری صفوی را به عهده داشت، و در این مدت فرماندهان قزلباش و دولتمردان و صاحب منصبان حکومت به قول اسکندر بیگ منشی "امور مهم اداری، مالی و سیاسی مملکت را روزانه به استحضار میرساندند، و هیچ یک تمایل و یا جرات مخالفت با فرمان او را نداشتند و بدون تعلل دستورات و فرمان وی را در تمام امور به اجرا میگذاردند." سر انجام، به دستور پریخان خانم شاهزادگان، دولتمداران تراز اول و سران قزلباش در۲۳ ماه می ۱۵۷۶ در مسجد جامع قزوین گرد آمدند و مخدوم شریف شیرازی خطبه سلطنت را به نام اسماعیل میرزا با عنوان شاه اسماعیل دوم خوانده سلطنت او به تایید بزرگان حاظر در مجمع رسید در این هنگام اسماعیل میرزا هنوز در قلعه قهقهه بود و کمی بعد به همراه گروهی از سران و افراد قزلباش به سمت قزوین رهسپار شد. اسماعیل میرزا ۳۱ روز بعد از فوت شاه طهماسب با عنوان شاه اسماعیل به حومه قزوین رسید. ولی ۱۴ روز بعد وارد قزوین پایتخت آن زمان شاهان صفوی گردید. در تمام این مدت دولتمردان مملکت همچنان در کاخ مجللی که پریخان خانم برای خود ساخته بود به حضور وی رفته گزارشات خود را داده و دستورات او را دریافت می کردند ۱۹ سال زندان تاثیر بسیار عمیق روانی و جسمی بر شاه اسماعیل گذاشته بود و وی را به مردی تلخکام، خودرای و خونخوار تبدیل کرده بود که حاضر نبود به هیچ فرد یا گروهی اجازه دهد در امور سلطنت دخالت کند. در نتیجه بر خلاف انتظار، بلافاصله پس از ورود به قزوین طی فرمانی رفتن به کاخ پریخان خانم و هر گونه تماسی را با او برای سران قزلباش و سایر صاحب منصبان ممنوع کرده، دفتر اورا منحل و کارکنان آن را اخراج نمود. علاوه بر آن تمام اموال پریخان خانم را مصادره و تصاحب کرد. رفتار نامناسب و دور از انتظار وی که با سردی، بدون هرگونه حقشناسی که به پریخان خانم نشان داد، پریخان خانم را سخت خشمگین کرده مصمم به انتقام جویی نمود، علاوه بر این خشونت و قصاوت بی حد و اعمال زشت و بی خردانه او موجب نفرت شاهزادگان و دولتمردان و سران قزلباش گردید و در نتیجه روز ۲۵ نوامبر ۱۵۷۷، شاه اسماعیل دوم بطور ناگهانی و در موقعیت بسیار ناهنجاری بطور مشکوکی فوت کرد. پزشکان مرگ او را نتیجه مسمومیت اعلام کردند، و به باور عمومی پریخان خانم ترتیب مسمومیت و مرگ وی را داده بوده است برای جلوگیری از هرج و مرج بعد از مرگ شاه، گروهی از دولتمردان پیشنهاد کردند تا پریخان خانم به جانشینی شاه اسماعیل به سلطنت برسد، لیکن وی آن را صلاح ندانسته نپذیرفت. و شورای سران قزلباش و سایر بزرگان در بار، محمد خدابنده، فرزند دیگر شاه طهماسب را که مردی نیک نفس ولی نالایق و ضعیف بود به نام محمد شاه به سلطنت رساندند. پریخان خانم همچنان عملا فرمانروایی امپراطوری صفوی را در دست داشت. تا آنکه سران قزلباش، نفوذ فوق العاده وی را خلاف مصالح خود تشخیص دادند و روزیکه پریخان خانم به سمت کاخ خود میرفت توسط عده ای از سران قزل باش احاطه شده به قتل رسید به این طریق به زندگانی یکی از بانوان مقتدر و پر نفوذ تاریخ ایران خاتمه داده شد. بد نیست بدانیم که وضع نا بسامان ایران، بعد از مرگ شاه طهماسب، همراه با سرکشی قزلباش، با برکناری محمد خدابنده توسط فرزند وی شاه عباس خاتمه یافت و این پادشاه لایق بعد از سرکوب سران عصیانگر قزلباش، مشکلات عظیم مملکت را رفع و مرزهای کشور را به مزرهای اصلی ایران زمین در دوران ساسانیان رسانید -----------------------------------------------------------------
Sources:
یکی دیگر از زنان فرهیخته و تاثیر گذار ایران آلنوش تریان بانوی ارمنی ایرانی است که به "مادر نجوم" و بانوی اخترشناس و فیزیک ایران ملقب شده است. وی در ۱۸ آبان ۱۲۹۹ خورشیدی (۱۹۲۰ میلادی) در خانواده ای هنرمند و دانش پژوه دیده به جهان گشود. پدر او آرتو تریان فارغ التحصیل هنرهای دراماتیک از دانشگاه مسکو و از پایه گذاران دومین مرکز آموزشی به نام سیروس در ایران با علاقمندی به ادبیات و فرهنگ این سرزمین، بسیاری از اشعار شاهنامه را به زبان ارمنی ترجمه کرده است. مادر او نیز ادیب و هنرمند بوده ادبیات و سخنوری را در سویس آموخته بود و به ادبیات و فرهنگ ایران بخصوص اشعار ایران عشق می ورزید و اغلب در محافل و جشن های ارامنه ترجمه اشعار فارسی را به زیبایی دکلمه می کرد آلنوش برای ادامه تحصیلات عالیه از دانشگاه تقاضای استفاده از بورس نمود ولی این تقاضا با مخالفت دکتر سید محمود حسابی، استاد و رئیس دانشکده فنی، رد شد به این دلیل که برای دختران تحصیل تا حد لیسانس کافی است. لیکن پدر آلنوش هزینه تحصیل او را در اروپا به عهده گرفت و به این طریق وی در دانشگاه سوربن فرانسه به تحصیل ادامه داده در سال ۱۹۵۶ میلادی موفق به اخذ دکترا از آن دانشگاه در رشته فیزیک فضایی گردید و پس از اخذ دکترا پیشنهاد سوربن را برای تدریس رد کرده به ایران بازگشت و در دانشکده فنی دانشگاه تهران به عنوان دانشیار در رشته ترمودینامیک مشغول به کار شد آلنوش در سال ۱۳۳۸ خورشیدی (۱۹۶۱ میلادی) با استفاده از بورس دولتی آلمان به مدت ۴ ماه به مطالعه و تحقیق درباره رصدخانه های خورشیدی به کار پرداخت و پس از بازگشت به ایران علاوه بر تدریس به مطالعات خود درباره اخترشناسی و رصدخانه های خورشیدی ادامه داده نقش عمده ای در پایه گذاری و بنیاد رصدخانه خورشیدی ایران ایفا نمود دکتر آلنوش تریان در سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۴ میلادی) به مقام استادی کامل در دانشکده فنی، رشته فیزیک فضایی نایل شد. وی اولین استاد زن در ایران در رشته فیزیک فضایی می باشد بانو دکتر تریان ، هرگز ازدواج نکرده عمر پربار خود را صرف پژوهشهای علمی در فیزیک فضایی و رصدخانه های خورشیدی کرده است آلنوش در سال ۱۹۷۹ میلادی بنابر تقاضای خود بازنشسته شد، وی در طی ۳۰ سال خدمت فرهنگی لوح های تقدیر بسیاری را از دانشگاه و سایر محافل علمی و فرهنگی و دولتی دریافت کرده است دکتر تریان در ۱۵ اسفند ۱۳۸۹ برابر با ۶ مارس ۲۰۱۱ میلادی در سن ۹۰ سالگی دیده از جهان فرو بست ---------------------------------------------------------------------
Sources:
قبل از حمله اعراب به ایران در قرن هفتم میلادی، زنان درایران نه تنها حاکم و سردار میشدند، بلکه از موقعیت بالایی در جامعه برخوردار بوده اند، می توانسته اند قیم فرزندانشان بشوند، و در مقابل شوهر خود ایستاده مستقل به دادگاه مراجعه بکنند. در حالیکه، اسلام با وجود آنکه وضع زنان عربستان را بهبود بخشید وضع زنان ایرانی را نه تنها بهتر نکرد بلکه بانوان بسیاری از آزادی ها و امتیازات و حقوق اجتماعی خود را نیز از دست دادند، بطوریکه بعد از تسلط اسلام بر ایران (۶۵۱ میلادی) بانوان ایرانی دیگر نتوانستند در امور سیاسی بطور مستقیم دخالت کنند و بجز چند مورد استثنایی به مقامات بالای مملکتی دست یابند. دوران سلسله صفوی که شیعه دوازده امامی مذهب رسمی کشور شد، بعد از دور شدن پادشاهان صوفی مسلک صفوی از تصوف و با ازدیاد نفوذ و تسلط روحانیون شیعه در تمام شئون مملکت وضع بانوان به تدریج به مراتب بدتر شد بر اساس نوشته های جهانگردان و سایر ایتالیاهایی که در آغاز سلطنت صفوی در ایران حضور داشته اند در جنگ چالدران (۱۵۱۴ میلادی) بین شاه اسماعیل، اولین پادشاه صفوی و سلطان سلیم عثمانی، بانوان ایرانی مانند شوهران و برادران خود در جنگ مشارکت داشته می جنگیدند. علاوه بر این طبق گزارش میشل مامبر که از طرف جمهوری ونیز در همین دوران به دربار صفوی اعزام شده بود، بانوان سلطنتی مانند مردان و با لباس مردانه فقط با این تفاوت که بانوان دستمال سفید ظریفی بر سر داشتند در کوچه و خیابان شهر با زیبایی بسیار دیده می شده اند برای مثال، میتوان از تاجلی خانم یکی از همسران شاه اسماعیل اول یاد کرد که به مهارت در شمشیربازی و کشتی شهرت داشته است. و خود در جنگ چالدران شرکت کرده است. لیکن یک صد سال بعد که پادشاهان صفوی با دوری از تصوف که مایه توفیق اولیه برای رسیدن به سلطنت آنان بود، با تشدید نفوذ روحانیون شیعه دوازده امامی ، روش متعصب تری را پیش گرفتند، در نتیجه زنان تمام حقوق اجتماعی خود را از دست دادند. بطوریکه در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی (۱۶۶۷ تا ۱۶۹۴ میلادی) شوالیه ژان شاردن جهانگرد معروف فرانسوی در رشته کتابهای جالبی که در مورد ایران و دربار صفوی در آن زمان به رشته تحریر در آورده است می نویسد که زنان ایرانی در حجاب به انزوای کامل به سر میبرند این انزواء و پوشش از نوک پا تا به سر که سایر بازدیدکنندگان اروپایی نیز به آن اشاره کرده اند از دورانی که ژان شاردن شاهد آن بوده است تا پایان دوران قاجار و اوایل سلسله پهلوی ادامه داشته است. لازم به یاد آوری است که پوشش از سر تا به پای زنان با چادر سیاه و روبنده به دلیل قرائت خاص روحانیون متعصب شیعه از قوانین اسلامی بوده است، بطوریکه تحت نفوذ روحانیون شیعه تمام سنت ها و آداب قرون متمادی بانوان آزاده ایران زمین را زیر پا گذاشته و تلاش کرده اند تا محدودیت های مطلق برای زنان، عمدتا در شهرها، ایجاد نمایند، بر اساس باور این متعصبین خداوند، زنان را برای خدمت به شوهران، ارضای شهوات آنان و به دنیا آوردن و بزرگ کردن فرزندان آنان خلق کرده است ------------------------------------
Sources: با استفاده از اثار زیر:
ایرانیان در دو قرن اخیر، بخصوص از اواسط قرن نوزدهم میلادی تلاش بسیاری برای نجات از زنجیر ها و قید و بند هایی که آنان را در عقب ماندگی و ظلم و بیداد روزافزون توأم با فساد داخلی و تسلط لجام گسیخته بیگانگان در تمام مملکت و مصیبت های ناشی از آن کرده اند. در این تلاش فرهیختگان مملکت مهمترین راه نجات را آموزش و پرورش فکری و سوادآموزی و تحصیل دانش دانسته اند در این راه، امیر کبیر صدر اعظم لایق ایران در نیمه قرن نوزدهم با پایه گذاری دارالفنون با الهام از پلی تکنیک فرانسه در ۱۸۵۱ میلادی همزمان با تاسیس اولین دانشگاه در ژاپن، تحصیلات و آموزش عالی مدرن را به ایرانیان معرفی کرد. در دوران پایان قرن نوزدهم این مبارزات به انواع مختلف ادامه یافت تا آنکه به انقلاب مشروطه (۱۹۰۶-۱۹۱۱) و اغاز فصل نوینی در تاریخ ایران منجر شد جالب است که بین تمام این مبارزات، جز در مقالات و اشعار روشنفکران دوران انقلاب مشروطیت، توجهی به حقوق بانوان که نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می دهند نشده است. در حالیکه زنان در طول تاریخ ایران تحت سخت ترین شرایط شخصیت و برجستگی خود را در مراحل گوناگون نشان داده اند در آغاز قرن بیستم جنبش نجات از جهل و بی دانشی و بدست آوردن آزادگی بین بانوان نیز ایجاد شده، راه نجات را در سوادآموزی و تحصیل دانش در مدرسه شناخته اند مدارس آن زمان که در آنها محلی برای دختران نبود، عبارت بودند از مکتب هایی که توسط آخوند های هر محل در آنها قران و مراتب مقدماتی مذهبی همراه با "الف با" تدریس میشد اولین مدرسه مدرن پسرانه ایران در سال ۱۸۸۶ میلادی توسط میرزا حسن خان تبریزی که بعد ها به رشدیه معروف شد در تبریز تاسیس گردید. لیکن با مخالفت جدی متعصبین مذهبی و فتوای علمای دینی بر علیه آن و در نتیجه تخریب مدرسه و تهدید به مرگ ، میرزا حسن به تهران گریخت. و سر انجام این مرد بزرگ در دوران سلطنت مظفرالدین شاه و حال و هوای انقلاب مشروطه، به قول احمد کسروی مورخ شهیر، به کمک امین الدوله صدر اعظم در تهران اولین مدرسه مدرن ایران را به نام مدرسه رشدیه افتتاح کرد اولین مدرسه دخترانه در کشور، توسط بانوی فرهیخته ای به نام فروغ آذرخشی در اوایل قرن بیستم تاسیس گردید. و برای محافظت از آن با تهدیدهایی که شده بود از جمله تهدید مرگ و تخریب مدرسه، افراد خانواده مسلح شده در اطراف مدرسه که خانه مسکونی هم بود به نگهبانی پرداختند. تا اینکه سرانجام با مذاکراتی که با علمای دینی خراسان انجام گرفت و اطمینان دادن به آنها که در مدرسه مطلبی غیره اسلامی تدریس نشده تمام شئون اسلامی رعایت خواهد گردید، با موافقت علما "مدرسه بانوان" فروغ رسما افتتاح شد ساختمان مدرسه در ۱۲۹۰ خورشیدی آغاز و تکمیل آن سه سال به طول انجامید. در چند ماه بعد از افتتاح تعداد دختران مدرسه به تدریج اضافه شد، بطوریکه به زودی کلاسهای سوم، چهارم و پنجم نیز دایر گردید، و در اولین امتحان نهایی سال پنجم تعداد دانش آموزان هفت نفر بودند که همگی قبول شدند بعد از چهار سال تعداد دانش آموزان به حدی شد که توانستند کلاس ششم را هم افتتاح کنند، لیکن این گسترش مشکلات مالی زیادی برای خانواده آذرخشی به وجود آورد، در نتیجه ناچار از موسسات فرهنگی و دولتی تقاضای کمک کردند. و با اعانه هایی از شرکت فرهنگ خراسان و ۲۰۰۰ ریال کمک از طرف احمد قوام (قوام السلطنه) والی وقت خراسان مشکلات مالی مدرسه رفع شده به فعالیت خود ادامه داد. با موفقیت مدرسه هر روز به تعداد شاگردان اضافه گردیده در سال ۱۳۰۴ خورشیدی تعداد شاگردان مدرسه فروغ به ۱۴۵ دختر جوان افزایش یافت که ۲۷ نفر آنها بصورت رایگان در آن تحصیل می کردند مدرسه فروغ که معلمین شناخته شده ای در آن تدریس می کردند، بانوان تحصیل کرده بسیاری را تحویل جامعه داده است، از آن جمله فرخ رو پارسا که قبل از انقلاب اسلامی به عنوان اولین زن وزارت آموزش و پرورش را بدست آورد خوشبختانه بانوان و دوشیزگان ایران با وجود تمام مشکلات به مبارزات خود در جهات گوناگون بخصوص در دانش آموزی ادامه داده اند بطوریکه در سال های اخیر تعداد دانشجویان زن در دانشگاه ها مساوی یا بیشتر از دانشجویان مرد گردیده است --------------------------------------------------- Sources:
شناخت افراد برجسته جامعه و علم به نیروی خفته ای که در سطوح مختلف آن وجود دارد از اهمیت خاصی برخوردار است. بخصوص توجه به شخصیت و روح مبارز بانوان ایرانی مانند تجمع زنان در مقابل مجلس شورای ملی بعد از اولتیماتوم ۱۹۱۱ روسیه و تشویق به رد اولتیماتوم حتی به قیمت جنگ با روسیه، و مبارزات بی سر و صدا ولی محکم و موثر بانوان ایرانی برای شکستن دیوارهای تبعیض متعصبین حاکم بر ایران در چند دهه اخیر بسیار با ارزش خواهد بود. از جمله زندگانی ساده ولی دلیرانه عفت تجارتچی که برای اکثر ایرانیان کاملا ناشناخته است جالب و مهم به نظر میرسد در سال ۱۹۲۵ هم آهنگ با برنامه مدرن سازی مملکت کلوپ هوانوردان ایران به دستور رضا شاه برای پیش برد هوانوردی در بین جوانان تاسیس شد، و پس از مدتی، و آمادگی نسبی نیروی هوایی در سال ۱۹۳۹ اولین آگهی برای ثبت نام داوطلبان آموزش فنون خلبانی از طرف آن کلوپ منتشر گردید، و در نتیجه ۶۳۰ نفر از جوانان داوطلب، ثبت نام کردند مسئولین کلوپ با کمال تعجب متوجه شدند که در بین این عده ۲۲ دختر داوطلب نیز وجود دارند. پس از بررسی لازم، ۷ نفر از این دختران توانستند به عضویت کلوپ هوانوردان در آیند و سه نفر از آنها واجد شرایط برای آموزش خلبانی تشخیص داده شده پذیرفته شدند. این عده عبارت بودند از عفت تجارتچی، قدسیه فرخزاد نراقی، و اینا اوشید. از بین این سه تن اولین بانوان خلبان ایران، داستان عفت تجارتچی کاملتر و مستند تر از بقیه به دست ما رسیده است عفت که از نوجوانی، حتی کودکی، آرزوی خلبانی و پرواز را در دل داشته است با دیدن آگهی کلوپ هوانوردی و مشاهده امکان بر اورده شدن آرزوی خود سخت هیجانزده گردید. لیکن وقتی در کلوپ متوجه گردید که تا آن زمان هیچ زنی خلبان نبوده است دچار تردید شده به منزل برمیگردد و موضوع را با پدرش در میان میگذارد. پدر وی در مقابل به او می گوید چه اشکالی دارد اگر تو بتوانی اولین زن خلبان ایران بشوی. با این گفته پدر، عفت به کلوپ برگشته و آمادگی خود را برای مشارکت در آموزش خلبانی اعلام می دارد. عفت که شگفتزده با تبریک و تحسین سایر جوانان داوطلب و مقامات کلوپ و مقالات تحسین آمیز روزنامه ها مواجه گردیده بود، اولین دانشجوی خلبانی بود که موفق به اخذ دیپلم و مجوز "پرواز تنها" را بدست آورد و در سال ۱۹۴۰ میلادی، در سن ۲۳ سالگی، خلبانی در هواپیما های "تاگرموت" را که در جامعه هوانوردی آن دوران بسیار محبوب بود به عهده گرفته به پرواز در آمد با جنگ جهانی دوم، حمله و اشغال ایران توسط انگلیس و روسیه (متفقین) و در نتیجه استعفای رضا شاه و تبعید او از طرف فاتحین انگلیسی، و اوضاع درهم و نا بسامان مملکت، کلوپ هوانوردی نیز تعطیل شد عفت تجارتچی بعد از جنگ و تخلیه ایران از قوای خارجی، با تشویق و پشتیبانی همسرش به عنوان خلبان به نیروی هوایی شاهنشاهی پیوست و پس از چندی به ریاست کلوپ هوانوردی منسوب شد و تا ۱۹۷۹ و انقلاب اسلامی در آن سمت باقی ماند ----------------------------------------------------
با استفاده از اثار زیر |
Details
Authorساقی Archives
May 2019
Categories |