حضرت مسیح مقام خاصی در عرفان و تصوف و یا صوفی گری دارد. در ادبیات صوفیان، وی یک شخصیت استثنایی واستاد کامل محسوب می شوند
در قران کریم، حضرت مسیح نشان و تجسم ازمحر، شفقت و رحمت و درک نفس الحق و خود شناسی می باشد. قران در مورد حضرت مسیح می گوید که او نشانه ای برای مردم و رحمتی از جانب خداوند است ابن عربی، صوفی و فیلسوف بزرگ، گفته است که حضرت مسیح اولین استاد او و دلیل اصلی پیروی از طریقت تصوف بوده است حضرت عیسی تجسم نفس رحمانی است که جبرئیل به مریم مقدس سپرده است سال نو مسیحی را به تمام دوستان مسیحی در جهان، از جمله ایران، افغانستان و تاجیکستان، تبریک می گوییم ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- Source: Dr. Javid Nurbakhsh. Jesus in Sufism. با مراجعه به کتاب دکتر جواد نوربخش "عیسی درصوفی گری." (Photo: the trial of Ibn Rushd (Averroes)) تا قرن هیجدهم و نوزدهم میلادی، در غرب، تفاوتی بین فیلسوف و دانشمند وجود نداشت و بسیاری از دانشمندان فیلسوف، متکلم هم بودند. علوم پایه در غرب به فلسفه توانایی ازمایش نظریه و مفاهیم ان را داده است و در نتیجه فلسفه به توسعه روش علمی امروزه کمک کرده است. پیشرفت علم در غرب نمی توانست بدون فلسفه که توسط افلاطون و ارسطو تاسیس شد، وجود داشته باشد لیکن، در حالی که فلسفه در غرب مورد استفاده قرار می گرفت، در شرق فلسفه اهمیت خود را از دست داد. از قرون یازدهم تا سیزدهم تسلط سلجوقیان که بسیار متعصب بوده اند، بر کشورهای اسلامی، منجر به توقف جدی بخشهای فلسفه در کشورهای اسلامی گردید. بطوریکه، مرکز خلافت، که متکی به سلجوقیان بود در طی حکمی تدریس فلسفه را ممنوع کرده، تدریس کلام را جایگذین ان نموده است حملات اصلی بر علیه فلسفه و فلاسفه توسط صوفی متکلم، ابو حامد محمد بن محمد غزالی، که خود از فلسفه در بحث ها و مقالاتش استفاده می کرده است، و حتی مقاله ای در مورد علم منطق نوشته است به عمل امد. بطوریکه وی در کتاب تهافت الفلاسفه سعی در تخریب فلاسفه کرده و نظرات فیلسوفانی نظیر ابن سینا و فارابی را در مورد مسائل خلقت و شناخت خداوند از جزئیات رستاخیز در قیامت رد کرده، انها را به انحراف از اسلام متهم نموده است ابن رشد در کتابی که در پاسخ تهافت الفلاسفه غزالی نوشته تلاش کرده است تا نظرات او را رد کند، لیکن در این امر موفقیتی نداشته است در غرب حمله غزالی به عنوان ضربه نهایی به فلسفه و دانش دنیای اسلامی توصیف شده است. لیکن حقیقت امر این است که با وجود انچه در اروپا، که دوران تاریک فرهنگی خود را می گذراند، بحث های فلسفی به یک باره و ناگهانی متوقف شد، در جهان اسلام اندیشه های فلسفی متوقف نشده، به صورت تصوف و عرفان وابسته به الاهیات به حیات خود ادامه داد و حتی گسترش یافت ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ Several sources including: * Nasr, Seyeed Hossein. “Islamic philosophy from its Origin to Present.” * Explorable. "Philosophy of Science History" (Photo by Gregory Colbert) ایا میدانید انجام مراقبه یا مدیتیشن که در تصوف به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد، اضطرابات و افسردگی انسان ها را به مقدار
زیادی کم می کند؟ در مطالعاتی که در پنج مدرسه متوسطه در بلژیک درباره 400 دانش آموز انجام گرفته است پروفسور فیلیپ رایز نتیجه گرفته است که دانش اموزانی که در کلاس، برنامه مراقبه یا مدیتیشن را انجام داده اند، نشانه های کم شدن افسردگی و اضطراب فشارهای روانی را تا شش ماه بعد تجربه کرده اند. علاوه بر ان، برای این دانش اموزان احتمال بروز افسردگی به مراتب کمتر شده است مطالعات دیگری که در دانشگاه کالیفرنیا بر روی بیمارانی که دچار افسردگی شده بوده اند، نشان داده است که با انجام مراقبه یا مدیتییشن هجوم افکار بیمارگونه و برداشتها و عقاید غیر عملی در این بیماران کاهش یافته است. گفته میشود مراقبه یا مدیتیشن به اندازه داروهای ضد افسردگی و اضطراب موثر میباشد ---------------------------------------------------------------------------------------------- Source: liveanddare.com, sources: ScienceDaily, Link Springer and Jama Network با استفاده از نوشته های لیو اند در، ساینس دیلی، لینک اسپرینگر، جاما نتورکس براساس سنت عارفان هر یک از ما در اندرون خود دارای یک مکانیسم هستی و یا بیولوژیک که فرد فرد ما را به سوی حد اعلایی بصیرت هدایت می کند. ضمنا این نیروی پرقدرت در صورتی که به کار گرفته شود، قادر خواهد بود تاثیرات مختلف فکری، عاطفی، جسمانی و روانی را در افراد به وجود اورد متن های کهن یوگا از یک نیروی حیات بخش به نام پارانا نام می برد، که در تمام موجودات زنده وجود دارد. در فرهنگ های مختلف مانند چی در تائویست، تومو در مکتب یوگایی تبت، کومانک در اسکیمو های شامان، و اینسندیوم اموریس و فوتیسموسس درعرفان مسیحیان نیز ازچنین نوری نام برده شده است نیروی درونی که غالبا خاموش است میتواند در تحت شرایطی فعال و یا بیدار شده، پارانای فرد را تقویت و یا پاک کرده و ان را به خودشناسی نزدیک نماید از این نیرو با عناوین کاندلیینی، شکتی، ادیک، روح القدس، مروارید گران قیمت، نور مار، راد ارون، اتش مقدس، و اوسیریس نام برده شده است دانشمندان غربی این نیرو را که عرفا از قرن ها پیش شناخته و با ان اشنا بوده اند، با تجربیات افرادی که از لبه مرگ برگشته اند و حالتهای روانی و عرفانی خود را وقت نزدیک شدن به گذر از استانه مرگ تجربه کرده اند ارتباط داده اند این نیرو در عرفان و تصوف نیز مورد استفاده قرار گرفته است، و ان را موجب برکت روحی عرفا و یا صوفیان دانسته اند که موجب آغاز بیداری لطائف یا چاکرا که در مرکز اعصاب انسان قرار دارد میشود ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ [1] Source: Greyson, Bruce. Professor Emeritus of Psychiatry and Neurobehavioral Sciences at the University of Virginia. Article: “Some Neuropsychological Correlates of the Physio-Kundalini Syndrome.” با استفادن از مقاله بوروس گریسون، پروفسور روان شناسی و علم سیستم عصبی در دانشگاه ویرجینیا ایا میدانید تمرین مراقبه یا مدیتیشن که به طور گسترده ای به توسط عرفا و صوفیان انجام میشود، موجب افزایش امواج گاما در مغز میگردد؟ آزمایشاتی که با مشارکت گروهی از راهبان بودیست تبتی انجام گرفته نشان داده است که با تمرکز به احساسات عشق و شفقت در موقع تمرین مراقبه یا مدیتیشن امواج گاما در مغز افزایش می یابد یکی از نویسندگان مجله اتلانتیک به نام اد یانگ امواج گاما را اینگونه شرح می دهد: وقتی جمعیتی شروع به کف زدن می کند، در مرحله اول هر یک با ریتم و وزن خود کف میزند. لیکن در مواردی، این ریتم در جمعیت صد هزار یا میلیون نفری هماهنگ شده، با یک ریتم کف زده می شود. وضعی مشابه کف زدن در یاخته های عصبی اتفاق می افتد، به این صورت که وقتی یک یاخته عصبی متحرک میشود و یا به عبارتی جرقه الکتریکی می زند، یک تحرک و یا ضربان الکتریکی در محدوده خود یاخته عصبی تولید می کند. لیکن وقتی شبکه گسترده ای از یاخته های عصبی متفقا متحرک می شوند یا به اصطلاح جرقه می زنند، چرخه های الکتریکی منظمی ایجاد می کنند شبیه به کف زدن جمعیت هیجان زده. این چرخه به اصطلاح نواسانات یاخته های عصبی و یا به عبارت بهتر امواج مغزی گاما می گردد دانشمندان این امواج را با توجه به تناوب تحرک یا ضربان یاخته های عصبی در هر ثانیه ای طبقه بندی کرده اند. به این گونه، که اگر چنانچه ضربان یاخته های عصبی 30 تا 90 بار در ثانیه باشد، ان را امواج گاما می نامند. این طبقه از امواج، توانایی ذهنی را بالا برده، باعث افزایش کارایی مغزی در موارد مختلف مانند درک احساسی و قدرت تمرکز فکری در انسان می گردد. با تمرکز روی عشق و شفقت، مغز راهبان بودایی تبت با انسجام فعالیت می کند. این نشاندهنده ضربان هماهنگ یاخته های عصبی می باشد ایا می دانید که مراقبه یا مدیتیشن که در بین صوفیان و عرفا بطور جدی مرسوم است، در انسان ارامش فکری و روانی بوجود می اورد؟ روانشناسانی چون متیو کیلنگزورت و دانیل گیلبرت درمطالعات خود دریافته اند که درنیمی از دوران حیات، عمربشربا افکار غالبا متشتت و اندیشه های بیهوده در مورد مطالب و وقایع ای که در حال حاضر وجود ندارد و در اینده نیز وقوع ان ها محتمل به نظر نمیرسد، می گذرد. این روانشناسان عقیده دارند، گرچه این طرز تفکر و یا به گفته ای سرگردانی اندیشه ها که نتیجه تحول و نمو تدریجی مغز ادمی است، باعث بوجود امدن توانایی انسان ها در زمینه قدرت اموختن، عقلایی اندیشیدن ، و برنامه ریزی در زندگانی شده است، لیکن در عین حال این توانایی به قیمت اضطراب رنجاور و هیجانات روحی انسان ها به دست امده است اتکای تمام مخلوقات به یکدیگر یک واقعیت زنده و حیاتی است و اثار مظاهر ان ادب، اداب معاشرت، صحت عمل و یا کردار نیک است به کار گیری این مظاهر می تواند نمایانگر روابط برادرانه بین تمام موجودات باشد. و این خود نشانگر والاترین عشق عرفانی و راه طریقت خواهد بود. در عین حال، این اقدام با اصل احترام به تمام موجودات اغاز می گردد، به طوری که با این اصل ما باید به فرشی که زیر پا داریم، به فنجانی که از ان مینوشیم و شمعی که به ما روشنایی میبخشد نیز احترام بگذاریم. در گذشته دراویش هرگز شمع را خاموش نمی کردند، بلکه ان را در ارامش فرو می بردند. و چون درویش در لغت به معنای استانه و یا درگاه می باشد، ان ها قبل از انکه قدم بر روی ان بگذارند، لحظه ای به خود می اندیشیدند. این احترام که صوفیان به موجودات غیر جاندار یعنی اشیا می گذاشتند، نشاندهنده عقیده جدی ان ها به وحدت وجود در هستی بوده است، به این معنا که اشیا یا موجودات غیر جاندار نه تنها یک واقعیت نهایی شناخته نمی شد بلکه نمایانگر عقیده به وحدت وجود در کل هستی و شایسته احترام دانسته میشد اینک باید گفته شود که اگر این دنیای مادی را شایسته سپاس و احترام می دانیم، و وقتی که صوفیان به فنجانی که ازان چای مینوشند بوسه میزنند، تا چه اندازه سایر موجودات و مخلوقات شایسته احترام خواهند بود؟ --------------------------------------------------------------------- با مراجعه به کبیر هلمنسکی، موسس استانه سوسایتی که ارتباط با فرقه مولانا در ترکیه دارد
ایا میدانید که در دوران بزرگانی چون ابن سینا و ابن رشد، فلسفه نقش مهم و اساسی در تمام علوم داشته است؟ بطوریکه در رشته های گوناگون نظیر علم اصول، بحث ها با تکیه بر دانش منطق انجام میگرفته است. علاوه بر این باید توجه داشت که در ان زمان دانشمندان بزرگ، فیلسوف و غالبا عارف و صوفی نیز بوده اند. در عین حال در ترتیب و استدلال در مسائل و طبقه بندی های علوم و ارتباط انها با بخشهای دیگر فرهنگ اسلامی، فلسفه نقش اساسی داشته است. بخصوص در بحث های علمی تکیه بر فلسفه مشایی که توسط حکیم ابن سینا و حکیم فارابی پایه گذاری شده بود معمول و طبیعی تلقی می گردید. لازم به یاد اوری است که لغت "حکمت" که مجموعه علوم از جمله فلسفه را در بر میگیرد و کلمه حکیم که از ان مشتق شده است و در اصطلاح عامیانه به پزشکان اطلاق می گردیده است، بهترین نشانه این ارتباط می باشد
با مراجعه به کتاب سید حسین نصر، فلسفه اسلام از شروع تا کنون روزی نمیگذرد که بحثی در مورد حجاب زنان مسلمان در خبرها نباشد. این حجاب را بعضی کشورها در قدیم و در حال حاظر یا .ممنوع و یا اجباریش می کنند بدون احترام و توجه به انتخاب بانوان. در این مقاله در مورد تاریخ و اعتبار حجاب بحث خواهیم کرد مورخان به ما میگویند که چادر به سر کردن قبل از اسلام وجود داشته است. مجسمه هایی از 2500 سال پیش وجود دارد که نشان .میدهد که زنان بت پرست چادر به سر می کردند .زنهای یهودی، مسیحی، اشوری، هندی، زرتشتی، یونانی، و رومی هم سالها قبل از اسلام چادر برسر میکردند در جامعه یونانیان مردسالاری مرسوم بوده است. لباس زنان یونانی انها را از چشم بیگانگان پنهان می کرد. انها شالی که شبیه روسری بود بر سر می کردند. بر سر کردن و یا نکردن چادر را فرق بین یک زن ابرومند و یک فاحشه می دانستند در زمان امپراتوری هلنستیک که بعد از حمله اسکندر در شرق تاسیس شد، و یونانیان با فرهنگهای وابسته به دریای مدیترانه اشنا شدند، موقعیت زنان یونانی بهتر شد. فرهنگ مصر از همه تمدنهای مدیترانه ای بهتر ثبت شده است و در .نتیجه از ان بیشتر اطلاع دارند .تمدن چند هزازساله مصردر مورد زنان بسیار روش ازادتر و بهتری داشته است زنان مصری نه چادر به سر میکردند و نه مکتوم بودند و حقوق برابر با مردان داشتند. ولی سرانجام انها هم حقوق .خود را در زیردست قانونهای یونانیان اروپایی از دست دادند مدارکی که از دوران اولیه مسیحیت هست، مانند لباسهای بلند زنان سوریه، که خود را از سر تا پا پنهان میکردند .نشاندهنده نگاه منفی است که به زنان می شده است .با اینکه اسلام مقام زنان را در جامعه پایین اورده است، حضرت پیغمبر حجاب را هرگز مرسوم و اجباری نکردند در حقیقت ازادی و استقلال خدیجه، همسر اول حضرت پیغمبر به تفصیل ذکر شده است. خدیجه که بانوی بیوه و تاجر بسیار موفقی بوده است در اغاز حضرت پیغمبر را به علت امانت ایشان استخدام کرده است تاتجارت و کاراوانهایش را اداره بکنند و بعدا او بود که از حضرت پیغمبر تقاضا کرد که با او ازدواج کنند. گفتنی است که همسران بعدی حضرت پیغمبر چادر به سر کردن را مانند خانواده های طبقات بالای ان زمان رعایت می کردند ازعلمای اسلامی نقل شده است که یکی از مهمترین نوادگان حضرت پیغمبر، فاطمه الکبری بنت الحسین، یک ارایش موی زنان بفرم .مخصوصی، را اختراع کرده است. او چادر به سر نمی کرد و ارایش مویش را زنان دیگر تقلید می کردند .درحقیقت چادر به سر کردن زنان مسلمان در دوران بعد از حضرت پیغمبر مرسوم گردید وقتی اروپاییها شمال افریقا و خاورمیانه را در قرون 1800 تا اواسط 1900 میلادی اشغال کردند، چادر به سر کردن مطرح شد و در مورد ان بحث و گفتگوی بسیاری شده است. مثلا، لرد کرومر که بعنوان نماینده انگلیس مصر را اداره می کرد، از حجاب استفاده می کرد تا پستی و پایین تر بودن جامعه مسلمانان رامورد تاکید قرار دهد، با این هدف که نظرات استعمارگر خود را بهتر به کار گیرد جالب این است که در همان زمانی که کرومر برای تحقیر مسلمانان چادر بر سر کردن ان ها را سرزنش می کرد، در انگلیس یکی از بنیادگذاران موسسه مردان ضد حق رای و شرکت زنان در انتخابات نماینده گان انگلیس بود حاکمان قرن بیستم کشورهای مسلمان، مانند اتاتورک و رضا شاه، که تحت تاثیر واکنش منفی غربیان در مورد حجاب قرار گرفته بودند، حجاب را ممنوع کردند با این هدف که به نوسازی کشورکمک کنند. این کار روحانیون را خشمگین کرد و بسیاری از زنان که بدون حجاب احساس برهنگی و شرم می کردند، ناراحت شدند و حتی جمعی از خانمهای مسن تر سالها از منزل خارج نشدند در نهایت این اقدامها نتیجه معکوس داشت، چون عکس العملی بود به توهین اروپایی ها و نه متکی به تحلیل و بررسی ان از درون خود جامعه با حمله روسیه به افغانستان و به وجود امدن انقلاب اسلامی ایران، لباسهای سنتی و چادر به عنوان رویارویی با استعمار غرب تلقی گردید همانطور که مامی دانیم، در حال حاظر، عربستان و ایران حجاب را برای زنان اجباری کرده اند و گروهای تندرو دیگر مانند طالبان و داعش زنانی را که حجاب را رعایت نمی کنند به شدت مورد مجازات قرار می دهند این قوانین ناحق و غیر منصفانه باعث فشار و ناهنجاریهای بسیاری برای زنان، ازجمله توهین، کتک، تجاوز و انواع خشونت به زنان شده است برای توجیه ظلمهایشان تندروها ادعا می کنند که حکم خداوند را اجرا می نمایند. ولی در قران کریم مطلبی در مورد پوشاندن سر و یااندام زنان وجود ندارد درقران به لباس زن فقط در دو ایه اشاره شده است ایه 24:31 و 33:59 در ایه 24:31 گفته شده است که " به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را اشکار نگردانند مگر انچه که طبعا از ان پیداست و باید "خمر" خود را بر سینه خویش اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان ... اشکار نکنند و پاهای خود را (به گونه ای به زمین) نکوبند تا انچه از زینتشان نهفته می دارند معلوم نگردد ولی معنای "خمر" چیست؟ مسلمانان تندرو ادعا می کنند که "خمر" یک پارچه ای است که تمام بدن و موی زن را می پوشاند. بعضی دیگرحتی اظهارمی دارند که "خمر" پارچه ای است که تمام بدن و موی زن را به غیر از صورت و دستهایش می پوشاند و در نتیجه این کلمه رابه غلط ترجمه و تفسیر کرده اند و ان را دستاویزی برای کنترل زنان قرار داده اند بسیاری ازعلمای اسلام عقیده دارند که معنای واقعی "خمر" یک پوشش است، مثل یک پرده، سفره و یا لباس، و درحالت استعاری می تواند جنبه معنوی و روحی داشته باشد. خالد ابو ال فدل، فقیه و عالم اسلامی، می گوید که مدرکی از زمان قبل از اسلام که ثابت کند که در حجاز خمر (پارچه) را بر سر می کردند یا با ان صورت خود را مستور می داشتند وجود ندارد. تنها بر داشتی که ما از این ایه می توانیم بکنیم این است که از زنان مسلمان خواسته شده است که سینه های خود را با یک پارچه ای به اسم خمر بپوشانند ولی ما نمی دانیم ایا زنان مو و یا صورت خود را با این پارچه مستور می کردند یا خیر. و در حقیقت، در این ایه از زنان فقط خواسته شده است که سینه های خود را بپوشانند و تفسیر بیشتر از ان نه تنها خود رایی است، لیکن نیاز به تحقیق گسترده در مورد رفتارو عادات اجتمایی زمان پیغمبردارد. و مدارک تاریخی که از ان زمان وجود دارد بسیار متنوع و پیچیده تر از ان چیزی است که علمای معاصر فرض میکنند در همان ایه گفته شده است که زنان نباید "زیورهای" خود را اشکار کنند "مگر انچه طبعا از ان پیداست". بدیهی است "انچه طبعا پیداست" بستگی به زمان و موقعیت دارد ولی مسلمانان تندرو اصرار دارند که با این ایه خداوند دستور داده است که زنان باید مقنعه و چادر بر سرکرده و سر و موی خودرا کاملا بپوشانند، در صورتی که در حقیقت از "مو" یا "سر" در این ایه و هیچ ایه دیگری در قران مجید ذکری به عمل نیامده است علت این تفسیر این است که فقها فرقی بین عورت و زیورقائل نمی شوند. در فقه عورت به معنای نقاط جنسی زن و مرد تفسیر شده است. درقران کریم کلمه عورت به معنای چیزشخصی است که باید پنهان شود. و کلمه فتنه به مفهوم چیزی است که موجب شدت تمایل جنسی و ارتکاب گناه شده است. در قران فتنه ربطی به عمور جنسی ندارد و فقط به معنای وسوسه به چیزهای مادی مانند پول از ان استفاده شده است. و در فقه، عورت زنان باید مستور گردد تا ایجاد فتنه نکند. همانطور که خالد ابو ال فدل می گوید، در تفسیری که در فقه امروزمیشود، زنان چیزی جزانباشته ای از فتنه نیستند در حقیقت، فقهها از حدیث ها یی که قابل اعتماد نیستند و تفسیر هایی که خود انها از قران کرده اند می گویند تمام بدن زن عورت است و کلمه "زیور" که معنی زرینه و سیمینه که زنان بر خود می بندند دارد را عورت تفسیر کرده اند تا بگویند زن باید چادر بر سر کند اگر خداوند میخواست که زنان موهایشان را بپوشانند گفته میشد، "با خمر موهای خود را بپوشانید" ولی در قران چنین دستوری داده نشده است. اگر میخواست زنان تمام بدنشان را بپوشانند گفته میشد "با خمر تمام بدنتان را بپوشانید" ولی در قران چنین دستوری هم داده نشده است. اگر هم خداوند می خواست گفته میشد که زیور یعنی عورت ولی چنین چیزی نیزگفته نشده است "همان ایه می گوید که زنان "پاهای خود را (بر زمین) نکوبند تا انچه از زینتشان نهفته می دارند معلوم نگردد برخی علمای اسلام می گویند که رجوع به پا کوبیدن دلیل تاریخی دارد، به این معنی که در زمان پیغمبر، زنان بدنام پابند زنجیره ای به پا می بستند و پا ها یشان را بر زمین می کوبیدند تا خودشان را تبلیغ کنند بعلاوه قبل از اینکه در این ایه در مورد زنان حرفی زده شده باشد، قران به مردان حکمی میدهد ودر ایه 24:30 می گوید: به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند که این برای انان پاکیزه تر است با این ایه، چون اول قران به مردان این خطاب راکرده، میتوان گفت، که به مردان فرمان می دهد بجای اینکه به یک زن بگویند چگونه لباس بپوشند خود را اصلاح کنند ایه 33:59 می گوید :ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مومن بگو جلباب خود را بر خود فروتر گیرند برای انکه شناخته شوند و مورد ازار قرار نگیرند (این عمل به احتیاط) نزدیکتر است جلباب یک لباس رویی است که مردان و زنان می پوشیدند. عالمان اسلامی می گویند که هدف این ایه وجه تمایز بین زنان ازاد و دختران برده بوده است در ایه بعدی، یعنی ایه 33:60 قران مردانی را که زنان را ازار و اذیت می کنند تهدید میکند تا اگر مردان دورو ومنحرف از ازار زنان دست بر ندارند انها را خداوند از مدینه بیرون می اندازد. بر اساس مدارک تاریخی زمان پیغمبر مردهای پستی دختران برده را ازار می دادند. لحن این ایه نشان این است که هدف از ان محافظت زنان در مقابل مردان پست است همانطور که خالد ابو ال فدل گفته است، بسیاری از فقهها به این نتیجه رسیده اند که تمام بدن یک زن به غیر از صورت و دستهای وی عورت است. برخی به این نتیجه رسیده اند که تمام بدن یک زن ازاد ازجمله صدا و صورت وی عورت محسوب میشود. باید توجه شود، که بسیاری از انان هم به این نتیجه رسیده اند که عورت بدن دختران برده ان زمان بین زانو تا شکمشان می باشد. باید گفته شود فقههای قدیم موضوع را مربوط به طبقه زنان می دانسته اند به این معنا که زنانی که برده نبوده اند باید چادر به سر می کردند لیکن دختران برده نباید چادر به سر می کردند و فقط قسمتی از بدن خود را در بین زانو و شکمشان باید پنهان می کردند. واین فقها حتی اظهار داشتند که زنانی که کار می کردند مانند زنانی که در بازار کار می کردند، می توانستند بدون چادر به سر کار بروند. با توجه به اینکه بسیاری از فقههای قدیم انتظارات خود را با طبقه زنان طتبیق می دادند نشاندهنده این است که فرهنگ منطقه و عقاید اجتماعی در قوانین حجاب بسیارنفوذ داشته است اگر این قوانین واقعا از خداوند می امد و هدف حجاب حفاظت از زنان بود، چطور ممکن است که از دختران بی نوا برده خداوند حفاظت نکند؟ برای همین به این نتیجه میرسیم، که این قوانین را مردان درست کرده اند و عقاید اجتماعی به انان نفوذ داشته است. با نادیده گرفتن مدارک کهن فقههای امروز می گویند که این ایه به زنان دستور داده است که چادری که شبیه جلباب است بر سر کنند. بعلاوه، در این ایه به زنان گفته شده است که پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند ولی معلوم نیست از این ایه که تا چه حد باید لباس را بلند کرد و ایا باید لباس را تا زانو بلند کرد یا تا مچ پا؟ بااینکه این ایه مبهم است، روحانیون از این ایه استفاد کرده اند تا بگویند زنان باید چادر بر سر کنند به طور کلی، قران کریم حیا و توا ضع را تاکید می کند ولی دستور چادر و مقنعه ای را که اکنون زنان مسلمان باید بر سر کنند را نمی دهد البته از کلمه حجاب درقران استفاده شده است، لیکن باید توجه شود که این کلمه هیچ ربطی به لباس زنان ندارد. حجاب در قران بعنوان یک پرده و یا دیواری است که دو چیز را از هم جدا میکند، مثل پرده ای که بین بهشت و جهنم وجود دارد و همواره روحانیونی بوده اند که از حدیثهایی استفاده کرده اند تا زنان را هر چه بیشترمستور ودر کنترل قرار دهند. مانند حدیثی که می گوید حضرت پیغمبر فرموده اند که وقتی دختری به سن بلوغ رسید باید چادر بر سر کند، لیکن بسیاری از علمای اسلامی این حدیث ها را صحیح و معتبر نمی دانند حدیث دیگری می گوید که سال اخر زندگی حضرت پیغمبر زنان به طریقی چادر به سر می کردند و شبیه کلاغ سیاه می شدند. یک حدیث دیگر می گوید که عائشه گفته است که یک بار خواهرش، اسما، به پیغمبر سر زد وقتی لباسی به تن داشت که بسیاری از نقاط بدن او را نشان میداد. عائشه گفت که پیغمبر به طرف دیگری نگاه کردند و فرمودند که زن باید در محلهای عمومی تمام بدنش را به غیر از صورت و دستهایش بپوشاند. لیکن بسیاری از علما می گویند این حدیث درست و معتبر نیست زیرا گوینده این حدیث هرگز عائشه را ندیده بوده است بسیاری از علما می گویند که حدیث های مربوط به حجاب مشکلات تاریخی ومتنی دارند. علمایی مثل خالد ابو ال فدل می گویند که مشکلاتی که در حدیث ها ی مربوط به حجاب وجود دارد به اندازه عقاید فقها در مورد عورت زنان می باشد. و چون نمیتوان به این حدیث ها اعتماد کرد و بحثهای فقهای قدیم ربط بیشتر به عقاید جامعه ان زمان داشته است، ما باید تمرکز در قران کریم بکنیم با توجه به اینکه زنان قبل از اسلام در بسیاری از جوامع چادر بر سر می کردند کاملا مشخص است که حجاب ربطی به اسلام ندارد واینکه از دهه 1970 به بعد بسیاری از مسلمانان ان را جزوی از هویت اسلامی اعلام کرده اند صحیح و معتبر نمی باشد اگر شما مسلمانی هستید که اصرار دارید که زنان باید چادر و مقنعه به سر کنند باید از خود بپرسید دلیل اصرار من به بردن زنان به زیر چادر چیست؟ ایا این تقصیر یک زن است که من نمی توانم کنترل خود را داشته باشم؟ پروردگار به همه ما، چه زن و چه مرد، توانایی انتخاب داده است که با عواقب و نتایج ان زندگی کنیم. اگر مرد هستید، از خودتان بپرسید چنانچه خداوند این حق انتخاب را به یک زن داده است، من چگونه می توانم به خودم این اجازه را بدهم که این حق انتخاب را از زنان بگیرم؟ اگر شما زن هستید باید این شخصیت را داشته باشید که از این انتخاب خداداد استفاده کنید قران می گوید که دانش و علم راه پرستش پروردگار است. ما همگی نوری ازنور خدا هستیم و باید ریشه شریعت را بیاموزیم تا نه تنها انتخاب درست بکنیم بلکه بتوانیم از خودمان و از این انتخابمان که حق ماست دفاع کنیم همانطور که ابن عربی، فیلسوف و صوفی بزرگ، به ماگقته است: خود را بشناس، تا خدا را بشناسی ریشه عقیده های خود را بشناسید --------------------------------------- علمای اسلامی که ذیلا نام برده می شوند از علمایی هستند که عقیده دارند حجاب در اسلام اجباری نیست Hasan Yusefi Eshkevar حسن یوسفی اشکوری Hojjat ol-Islam Qabel احمد قابل Mohsen Kadivar محسن کدیور Khaled Abou El Fadl خالدابو ال فدل Ziba Mir-Husseini زیبا میر حسینی Javed Ahmad Ghamidi جاوید احمد غامدی Farhad Shafti فرهاد شفتی Moiz Amjad امجد معیظ. Abdullah Bin Bayyah عبدالله بن بیه Mustapha Mohamed Rashed محمد راشد Hamza Yusuf حمزه یوسف Nasr Abu Zayd نصر ابو زید Abdullah al Judai عبدالله ال جدایی Amina Wadud امینا ودود Zaki Badwai زاکی بدوایی Gamal El-Banna جمال البنا Khalid Zaheer خالد زهیر Shehzad Saleem سلیم شہزاد Farzana Hassan فرزانه حسن Ibrahim B. Syed ابراهیم ساید Adis Dderija ادیس دریجا Ibn Rushd ابن رشد Usama Hasan اساما حسن --------------------------------------- :مراجعه به اثار زیر Ahmed, Leila. "Women and Gender in Islam." Yale University Press. 1993; لیلا احمد. زنان و جنسیت در اسلام "Veil." Wikipedia, the free encyclopedia. ویکیپیدیا "چادر Abou El Fadl, Khaled. Fatwa on Permissibility of not Wearing Hijab. Issues 12.31.2016. خالد ابو ال فدل. فتوا در مورد مجاز بودن نپوشیدن حجاب." "National League for Opposing Woman Suffrage." Wikipedia, the free encyclopedia. ویکیپیدیا : موسسه مردان ضد حق رای و شرکت زنان در انتخابات نماینده گان انگلیس Abou El Fadl, Khaled. "Speaking in God's Name: Islamic Law, Authority and Women." OneWorld. Oxford. 2003. pp 108 خالد ابو ال فدل: سخن گفتن به نام و بجای خداوند" Shafti, Farhad. Implication of the Word Khimar for Hijab. March 2013. Journal: Exploring Islam فرهاد شفتی: معنای کلمه خمر در مورد حجاب Moiz, Amjad. Regarding Head Covering for Women. 2003. Understanding Islam امجد معیظ.: در مورد چادر به سر کردن زنان Quran-Islam.org "Dress Code for Women سایت قران-اسلام. لباس زنان Syed, Ibrahim B. "Misinterpretation of Quranic Verses on Hijab." Islamic Research Foundation International, Inc. ابراهیم ساید: تفسیر اشتباه ایه های حجاب در قران Mir-Hosseini, Ziba. "Hijab and Choice: Between Politics and Theology", in Mehran Kamrava (ed..), Innovations in Islam: Traditions and Contributions, Berkeley, University of California Press, 2011 زیبا میر حسینی." حجاب و انتخاب"؛ Mohja Kahf, “From Her Royal Body the Robe Was Removed: The Blessings of the Veil and the Trauma of Forced Unveilings in the Middle East,” in Jennifer Heath, Ed., The Veil: Women Writers on Its History, Lore and Politics (Los Angeles: University of California Press, 2008) مهجا کاهف. از بدن ملوکانه اش چادرش برداشته شد Qasem. Rashid. "Muslim men need to understand that the Quran says that they should observe hijab first, not women." Independent. March 2017. رشید قاسم. مردان مسلمان باید توجه کنند که قران می گوید خودشان باید حجاب را رعایت کنند، نه زنان Hasan, Usama. "The Veil: Between Tradition & Reason, Culture and Context." First published in Islam and the Veil, ed. T. Gabriel & R. Hannan, Continuum, 2011 اساما حسن. "چادر: بین سنت و عقل، فرهنگ و زمینه."؛ 19. For instance, refer to the great Iranian Islamic philosopher and the founder of the Philosophy of Illumination, Suhrewardi's "Ontology of Lights." Stanford Encyclopedia of Philosophy. به فلسفه عشراق سهروردی رجوع کنید Jahangir, Junaid. “5 Muslim Scholars on the Permissibility of not Wearing the Headscarf.” Huffington Post. 2017; جوناید جهانگیر. "پنج علمای اسلامی در مورد واجب نبودن حجاب."؛ Duderiga, Adis. “Why Muslim Coverts Wear Hijab.” New Age Islam. 2012.; ادیس دودراگا Abdallah, Myra. “The sheikh who lifted the veil.” NOW. 2014. شیخی که چادر را از سر برداشت بسیاری از مسلمانان عقیده دارند که سگ ها نجس هستند. دراین مقاله در مورد ریشه این عقیده صحبت خواهیم کرد. باید اول گفت که ریشه این عقیده ها ی ضد سگ از چندین حدیث به وجود امده است. مثلا در این مورد حدیثی هست که می گوید حضرت پیغمبر گفته اند که تمام بدن یک سگ نجس است و نباید به او دست زده شود. حدیثهای دیگری می گویند بزاق و موهای سگ الوده و نجس است. یکی دیگر ادعا میکند که حضرت پیغمبر گفته اند باید سگ های سیاه را کشت چون زاده ابلیس هستند. یکی دیگر می گوید که فرشته ها به اتاقی که درونش سگ باشد وارد نمی شوند. وحتی حدیثی هست که نقل میکند که حضرت پیغمبر فرموده اند که همه سگ ها را، به غیر از سگ گله و شکاری، باید کشت باید توجه کرد، که درهیچ نقطه ای در قران کریم نوشته نشده است که سگ ها را از خودتان برانید و یا اینکه انها نجس و الوده هستند در سوره 18 گفته شده است که "جوانانی" که "به پروردگارشان ایمان اورده بودند" با خود سگ همراه داشتند. اگر سگ داشتن ممنوع بود، ایا قران کریم در مورد مومنان خوبی که سگ همراه داشتند ذکری به عمل می اورد؟ و در سوره 5:4 قران می گوید :از تو می پرسند چه چیزی برای انان حلال شده است بگو چیزهای پاکیزه برای شما حلال گردیده و (نیز صید) حیوانات شکارگر که شما بعنوان مربیان سگهای شکاری از انچه خداوند فرموده به انها تعلیم داده اید (برای شما حلال شده است) پس از انچه انها (سگ های شکاری) برای شما گرفته و نگاه داشته بخورید و نام خدا را با ان ببرید اگر دست زدن به سگ ما را الوده می کند ایا قران می گفت که گوشت حیوانی که سگ برای ما شکار کرده است بخوریم؟ بعلاوه مدارک تاریخی وجود دارد که حدیثهای ضد سگ را انکار می کنند. خالد ابو ال فدل، فقیه و عالم اسلامی می گوید که این مدارک نشان میدهد که خاله زاده های حضرت پیغمبر سگ نگه می داشتند. وقتی حضرت پیغمبر نماز می خواندند سگی در نزدیکشان بازی می کرد و سگ ها وارد مسجدشان می شدند. وازپیغمبر نقل شده که گفته اند که یکی از گناهکاران به بهشت خواهد رفت زیرا وی به یک سگ تشنه در کویراب داده است به همین دلیل، تمام علمای اسلام با نجس بودن سگ موافق نیستند. و در حقیقت بسیاری از علما حدیث های ضد سگ مانند حدیثی که می گوید حضرت پیغمبر دستور داده اند همه سگها را بکشند صحیح نمی دانند. وبرخی دیگر، که حدیث ها را تفسیر می کنند، ابراز عقیده کرده اند که هر چه در طبیعت وجود دارد پاک است. بعضی دیگرگفته اند که فقط سگهایی که بیماری هاری دارند پاک نیستند. برخی دیگر گفته اند که سگها حیوانات پاکی هستند و نماز یک مسلمان را باطل نمی کنند. برخی دیگر گفته اند که سگهای اهلی نجس نیستند بخاطر اینکه انسانها به انها غذا می دهند و انها را میشویند با توجه به مجموع این اطلاعات مشخص می گردد که این حدیثهای ضد سگ صحیح و معتبر نیستند، لیکن بسیاری از مسلمانان هنوز گرفتار این افکار متحجر می باشند و این خلقت زیبای خداوند را که بهترین دوست انسان تلقی شده است نجس دانسته و مورد ازاز و اذیت قرار می دهند قران کریم در سوره 16:116 فرموده اند :و برای انچه زبان شما به دروغ می پردازد مگویید این حلال است و ان حرام تا بر خدا دروغ بندید زیرا کسانی که بر خدا دروغ می بندند رستگار نمی شوند نتیجه این حدیث های ضد سگ برای سگ ها بسیار گران تمام شده است از جمله انها دچار گرسنگی، کشتارو انواع قساوت ها به بهانه اجرای فرامین اسلام شده اند مسلمانان تندرو به پیروان خود می گویند که کسانی که محبت به سگ می کنند غربزده هستند ولی معلوم نیست از کی محبت به مخلوق خداوند کار غیر مسلمانان شده است؟ پس با همه این نظرات گوناگون یک مسلمان مومن چه رفتاری با سگ باید داشته باشد؟ با توجه به مراتب فوق ما باید از خودمان بپرسیم ما چگونه انسانی می خواهیم باشیم. ایا وقتی من با خشونت در مورد سگ ها فکر کرده عمل می کنم ایا اینکار در مورد من چه چیزی را اشکار می کند؟ و چرا من محبت را بجای خشونت انتخاب نکرده ام؟ وقتی که من سگ را نجس می دانم و این نظر را اعلام می کنم، در حقیقت خشونت به این حیوان زیبا و دوست همیشگی انسان را به بهانه اسلام تشویق می کنم و بالاخره ما از خودمان باید بپرسیم که وقتی ما می گوییم سگ نجس است، ایا حرف خداوند را که در قران مجید گفته اند باید حقوق حیوانات را رعایت کنیم نادیده نگرفته ایم؟ چرا با پیروی کردن از روحانی نماهانی که ادعای بیشتر دانستن می کنند شما روح خود را الوده می کنید؟ ریشه عقیده های خود را بشناسید. -------------------------------------------- مراجعه به اثار زیر شده است Dr. Abou El Fadl, Khaled. “The Search for Beauty in Islam: A Conference of the Books.” The Lord of the Essence: A Fatwa on Dogs.” Rowman & Littlefield Publishers, In. 2006 دکتر خالد ابو ال فدل. "به جستجوی زیبایی در اسلام: کنفرانس کتاب ها" و فتوا در مورد سگ ها Dr. Abou El Fadl, Khaled. “Dogs in the Islamic Tradition and Nature.” Encyclopedia of Religion and Nature, s.v. “Dogs in the Islamic Tradition and Nature.” New York: Continuum International, 2004 دکتر خالد ابو ال فدل: سگ ها در اسلام و محیط زیست True Islam. “Dogs: Are they dirty, prohibited animals?” اسلام واقعی. سگ ها: ایا انها الوده و ممنوع هستند؟ Dr. Banderker, Ayoub. “Animal Abuse and Welfare in Islam.” دکتر ایوب باندرکر: خشونت به حیوانات و رفاه در اسلام Daily Hadith Online. Hadith on Animals: A man was forgiven because he was merciful to a thirsty dog. حدیث روزی انلاین: حدیث در مورپ حیوانات: مردی بخشیده شد چون به سگ تشنه محبت کرد Watt, W. Montgomery. “Muhammad: Prophet and Statesman.” Oxford University Press. 1961. مونتگامری وات. "محمد: پیغمبر و دولتمرد." دانشگاه اکسفرد. 1961 Mikhail, Alan. “Dogs in ancient Islamic culture.” Oxford University Press. 2017. الان میخایل. "سگ ها در اسلام کهن." دانشگاه اکسفرد پرس. 2017 |
Details
Authorساقی Archives
May 2019
Categories |