در مطالعات سیر حکمت در ایران و سایر کشورهای اسلامی و توجه به عظمت فکری و معنوی دانشمندان فیلسوف و آزاده نظیر ابن سینا، شهاب الدین سهروردی و فارابی در چند قرن اولیه اسلامی، سپس پی از چند قرن، توقف آن شکوفایی حیرت انگیز، این سوال را پیش می آورد که دلیل چنین تغیر جدی و تقریباً ناگهانی چه بوده است برای رسیدن به پاسخ این سوال لازم است به شرایط تاریخی که این تغیر شدید را بوجود آورده است به شرح زیر توجه کنیم با به اسلام در آمدن قبائل آسیای میانه، مرز های کشورهای اسلامی بر روی این اقوام گشوده شد. و این قبائل که قرن ها آرزوی چنین فرصتی را داشتند از آن استفاده کرده به فلات ایران سرازیر شدند و با خود تعصبات قبیله ای و شدید خود را به همراه آوردند. و موجبات توقف علوم فلسفی را در کشورهای اسلامی فراهم کردند از مهمترین این مهاجرین، قبل از حمله موغول، طوایف غز و سلجوق بودند که سلسله های سلجوقیان و غزنویان را تشکیل دادند و به این طریق تعصبات قشری مذهبی و مخالفت با فلسفه و برخورد منطقی با اندیشه ها و مطالب علمی را سیاست رسمی حکومت نمودند به طوریکه خلافت اسلامی که متکی به سلجوقیان بود طی حکمی تدریس فلسفه را در سرتاسر جهان اسلام ممنوع کرده تدریس "کلام" را جایگزین آن کرده است متاسفانه به این صورت در حالیکه در اروپای قرون یازده تا سیزده میلادی بتدریج اهمیت فلسفه و برخورد منطقی و عقلانی به مسائل مورد توجه قرار گرفت، در ایران و سایر ممالک اسلامی اهمیت خود را از دست داده بود در بین حملاتی که در آن دوران از هر طرف به فلسفه و فلاسفه میشد، اصلی ترین و موثرترین ضربه را محمد غزالی (حجت الاسلام)، صوفی متکلم که سالها در نظامیه بغداد به تدریس فلسفه پرداخته بود، و در بحث ها و رساله های خود همچنان از فلسفه استفاده می کرد، به فلسفه وارد آورده است. در این جهت وی در کتاب "تهافت الفلاسفه" دانشمندانی نظیر ابن سینا و فارابی را مورد انتقاد قرار داده به انحراف از اسلام متهم کرده است در مقابله با نظرات غزالی، ابن رشد فیلسوف و دانشمند برجسته مسلمان آندولسی در مقالات و رساله های خود بخصوص در کتاب "تهافت التهاب" به حملات غزالی به فلسفه و دانشمندان پاسخ داده و با تاکید بر لزوم برخورد با مسائل بر اساس منطق و استدلال و نه "کلام" نظرات او را رد کرده است. ابن رشد در این تلاش، برای رد نظرات غزالی توفیق نیافته است ومحافل مذهبی و سیاسی و در نتیجه جوامع اسلامی گفته های غزالی را در "تهافت الفلاسفه" مورد تایید و قبول قرار داده، و ابن رشد را به انحراف از اسلام متهم و محکوم کردند لیکن نظرات ابن رشد به تدریج در غرب موجب توجه دانشمندان به اهمیت فلسفه و برخورد منطقی و عقلانی به مسائل شده، پس از چندی آنچه به "مکتب ابن رشد" شهرت یافت تبدیل به یکی از مهمترین عوامل تجدید حیات فلسفی یا رنسانس، و خروج از قرون تاریک فرهنگی و پیشرفت های بعدی کشورهای غربی گردید با این وجود برخلاف نظر محافل غربی ضربه شدید غزالی به فلسفه، موجب توقف در جوامع اسلامی نشده است. بلکه در ایران و سایر کشورهای اسلامی اندیشه های فلسفی به صورت تصوف و عرفان وابسته به الهیات در بزرگانی نظیر مولوی، سعدی و حافظ تجلی یافت. لیکن متاسفانه به دلیل قرن ها تسلط متعصبین در ممالک اسلامی و مخالفت با هر نوع خلاقیت علمی و برخورد استدلالی با مسلئل در سنوات اخیر به صورت "تعهد نه تخصص" در ایران با نتایج مصیبت بارآن جلوه گر شد، و پژوهندگی و خلاقیت در جوامع اسلامی متوقف شده، و در فضای بسته علمی و اجتماعی که ایجاد گردیده بود، امکان به وجود آمدن دانشمندان و نوابغی نظیر ابن سینا و بیرونی که لازمه پیشرفت هر جامعه ای و کشوری است از بین رفت ---------------------------------------------------------
Sources:
Comments are closed.
|
Details
Authorساقی Archives
May 2019
Categories |